(انتشار در مجله ایران فردا)
مقدمه
در مقاله قبلي، «داعش؛ محصولي از تحجر تاريخي، سرمايهداري جهاني و ديكتاتوري منطقه (ايران فردا شماره 5)، نوشتيم كه آنچه در چند دههگذشته در منطقه ما پيش آمده است، 2عامل داخلي دارد: تحجر تاريخي و ديكتاتوري منطقهاي و يك عامل خارجي: سرمايهداري جهاني. سرمايهداري جهاني با استفاده از بستر داخلي، در 3قرن گذشته و وسيعتر در 70سال گذشته، موجب تحقير مسلمانان و كنترل منابع طبيعي و بازار اقتصادي منطقه اسلامي شده است.
در اين مقاله درصدد هستيم تا عملكرد سرمايهداري به رهبري امريكا در 35سال گذشته را در كشورهاي اسلامي و پاردوكس«اتحاد – دشمني» غرب با بنيادگرايان منطقه را نشان دهيم.
قبل از ورود به بحث بايد تاكيد شود كه هدف از اين مقاله، غربستيزي هيستريك نيست – چيزي كه متأسفانه در بخشي از نيروهاي مؤثر در جمهوري اسلامي رايج است – تمدن، فرهيختگان، فرهنگ، افكار عمومي، جنبشهاي مدني، حقوق بشري و زيستمحيطي غرب، مستقل ار طبقه حاكمه غرب است. سخن از عملكردها و طراحيهاي هيأت حاكمه غرب است كه به اشكال پيچيده ومتعدد بخش مهمي از مردم جهان – غرب و اسلام – را در كنترل گرفتهاند.
هنر حكومت مداري اين است كه تفكيك را بفهمد و از آن در جهت امنيت و منافع ملي خود استفاده كند.
در جنبش دانشجويي ايران قبل از انقلاب شعار داده ميشد:
Long live the solidarity of Iranian and American people. Down with the US Imperialism
پاينده باد دوستي و منافع مشترك مردم ايران و امريكا، مرگ بر امپرياليسم امريكا
خاورميانه، اولويت غرب
هنوز خاورميانه اولويت اول غرب است به دلائل زير:
- مجموع ذخائر نفت و گاز قابل استحصال 5كشور حوزه خليجفارس (ايران، عربستان، قطر، عراق و كويت)معادل 1268ميليارد شبكه نفت خام است [1] استحصال اين مقدار نفت با تكنولوژي موجود و با هزينه ارزان مقدور است والا كل ذخائر هيدروكربوري اين 5كشور حدود 4برابر مقدار فوق است. ارزش اين مقدار نفت خام با بشكهاي يكصد دلار معادل 126800ميليارد دلار است و اين 5/2برابر كل ثروت كشور امريكاست البته بدون محاسبه بدهي امريكا[2].
- كشورهاي عربي؛ عربستان، قطر، كويت و امارات متحد دبي حدود 1800ميليارد دلار پول نقد دارند. علاوه بر سرمايهگذاري عظيم اين كشورها در كشورهاي غربي كه آمار دقيقي از آن نداريم. پول نقد آنها عمدتا در بانكهاي غربي ذخيره شدهاند.
- بهدليل، رشد اقتصادي گروه BRICS(برزيل، روسيه، هند، چين و آفريقاي جنوبي) ضرورت كنترل اين كشورها با اهرم مديريت انرژي جهاني در دستور كار غرب قرار دارد[3]
- برخورد تمدنهاي آقاي هانتينگتون، در شرايط كنوني، فقط بين كشورهاي مسيحي واسلامي، در حال انجام است و آينده ممكن است دنياي مسيحي با تمدن ديگري هم درگير شود. بيش از يك ونيم ميليارد مسلمان، جمعيت مهمي است كه احتمال دارد در مرحلهاي از دل تمدن اسلامي، الگوي جديدي براي اداره جهان در رقابت با سرمايهداري بروز كند. بايد اين احتمال را از بين برد.
- موقعيت ژئواستراتژيك خاورميانه و شمال آفريقا و همسايگي آن با هند، روسيه و حتي چين، براي برنامههاي آينده غرب با اين كشورها؛ ميتواند اهميت داشته باشد.
- استراتژي جديد غرب از انقلاب ايران شروع شد و متعاقب آن بروز القاعده، طالبان،… و داعش؛ پتانسيل مثبت ومنفي عظيمي در جهان اسلام را نشان ميدهد كه با نوع منفي آن(القاعده، طالبان، بوكوحرام، داعش و…) ميتوان مبارزه قهراميز و اجماع جهاني ايجادكردولي با نوع نسبتا مثبت آن (تركيه، مالزي، ايران و…) بايد به شكل ديگري برخورد كرد؛ يا آنها را رام و متحد كرد يا به نوع اول تبديل كرد تا بتوان سركوب نمود.
- اسرائيل، متحد بلافصل امريكا و غرب و نفوذ اين كشور در هيأت حاكمه امريكا؛ آن را جزء لاينفك امريكا قرارداده است كه در 67سال گذشته ده جنگ در منطقه براي حفظ و تقويت آن به وقوع پيوسته و غرب مستقيم وغير مستقيم در اين جنگها به نفع اسرائيل شركت كرده است و در برتري نظامي آن كوشيده و ميكوشد.
8-پروژههاي جنگي، جنگ طلبان امريكايي (كه با صاحبان صنايع نفتي و نظامي متحد هستند) در افغانستان، عراق، ليبي، سوريه و… برايشان مثبت بوده است. اولا هدف اول آنها ايجاد دموكراسي در اين كشورها نبوده ثانيا هدف وابسته كردن اين كشورها به امريكاست كه تحقق يافته و از اين به بعد امريكا در اين كشورها نفوذ خواهد داشت و در سياستهاي اين كشورها مؤثر خواهد بود ثالثا سود صنايع نظامي – نفتي امريكا و غرب از اين جنگها بسيار افزايش يافته، چه از طريق ماليات دهندگان امريكا[4]. چه از طريق گران شدن نفت. هزينهاي كه ماليات دهندگان امريكايي پرداختهاند و بخش بسيار كمي از آن در عراق و منطقه خرج شده است و قسمت اعظم آن به كارخانههاي اسلحهسازي و خدماتي امريكا، پرداخت شده است. يعني از جيب مردم عادي به انحصارات اقتصادي واريز شده است. لذا، خاورميانه هنوز اولويت اول غرب به رهبري امريكا است.
پيشبيني بزرگان و تأثير گذاران
- در سند امنيت ملي امريكا كه در مارس 2006منتشر شد، آمده است كه:«امريكا با هيچ چالشي از سوي يك كشور كه بزرگتر از چالش ايران باشد، مواجهه نشده است» [5]
- حسينين هيكل، روزنامه نگار معروف مصري، ميگويد كه: «جنگ بزرگ با ايران خواهد بود كه شاخهها و ريشههايش در عراق، لبنان و فلسطين امتداد يافته، منطقه در آستانه سقوط قرار دارد [6]
- كيسينجر، ايدئولوگ جنگ طالبان قدرتمند امريكا وابسته به حزب جمهوريخواه و نئوكانها ميگويد:« امريكا به روسيه و چين ضربه ميزند و ايران آخرين ميخ بر اين تابوت خواهد بود… ما به نظاميان گفتهايم كه ما مجبوريم 7كشور خاورميانه را بهخاطر منابع آنها در اختيار بگيريم و نظاميان تقريبا وظيفه خود را كامل انجام دادهاند… آخرين سكوي پرتاب ايران است كه واقعا تعادل را يكطرفه خواهد كرد… [7]
- خانم تاچر، پس از فروپاشي بلوك شرق و انحلال پيمان ورشو، گفته است كه پيمان ناتو براي خاورميانه لازم خواهد بود.
- نيكسون وصيت كرده است كه ناتو را براي درگيري در خاورميانه حفظ كنيد.
- مهندس مهدي بازرگان در سال 1373در مقالهاي كه لوموند تحت عنوان « آيا اسلام يك خطر جهاني است؟» چاپ شد، هشدار داد كه «اسلام فوبيا» را دارند جايگزين «Red Fobia» ميكنند. [8]
- نوآم چامسكي ميگويد كه: «بن لادن دليل اعلان جنگش را به روشني به امريكا گفته است. قصد او اين است كه سياست امريكا و غربيان را در قبال جهان اسلام بهطور اساسي دگرگون كند… لشكركشي و سياستهاي ايالات متحده امريكا، راديكاليزاسيون جهان اسلام را تكميل كرد، كاري كه بن لادن ازابتداي دهه 90بهدنبال انجامش بود… در نتيجه، فكر ميكنم منصفانه باشد نتيجه بگيريم كه ايالات متحده آمريكا تنها متحد گريز ناپذير بن لادن باقي ماند»[9]
- جان كالي در كتاب تحقيقي؛ «سياد و جهاد، جنگهاي نا مقدس» نشان داد كه چگونه پس از اشغال افغانستان توسط شوروي در 1979، امريكا به كمك عربستان، مصر، اسرائيل، پاكستان و… القاعده و بعدا طالبان را فعال و حمايت كرد [10]
- كنت دمارانش، رئيس سابق سازمان جاسوسي فرانسه، در كتابي تحت عنوان « جنگ جهاني چهارم»، جنگ جهاني چهارم را پس از جنگ سرد كه آنرا جنگ جهاني سوم ناميده است، جنگ غرب با مسلمانان پيشبيني كرده است. [11]
- قبلا، رئيسجمهور امريكا گفته است كه خروج نيروي نظامي امريكا تا پايان سال 2011از كشور عراق انجام خواهد شد ولي پنتاگون پس از خروج از عراق با تشكيل اتحاد نظامي با كشورهاي عربي درصدد ايجاد سازماني شبيه « ناتو» براي مقابله با ايران است[12]
ناتو در پنجاهمين سال تشكيل خود مصوبهاي داشت كهدر آن، دخالت در كشورهاي غيرعضو براي دفاع از ارزشهاي دموكراتيك جزء وظايف آن شد. ضمنا درآن مصوبه تاكيد بر سلاحهاي موشكي، ليزري و هوايي شده بود و كمتر زميني – چيزي كه الآن شاهد آن هستيم.
نتيجهگيري آنكه از حدود سي سال پيش هم جنگ طلبان غرب(نيكسون، كيسينجر، كنت دمارانش، ناتو، خانم تاچر، هانتينگتون…)، هم دلسوزان انسانها و جهان اسلام (مهندس مهدي بازرگان، حسنين هيكل، نوآم چامسكي) و هم محققين و خبرنگاران جهان (جان كالي،…)درگيري غرب با جهان اسلام را پيشبيني نزديك به يقين كردهاند.
نقطه ضعف جنگ طلبان غرب و تروريستهاي بنيادگرا
بعد از جنگ جهاني دوم و تشكيل نهادهاي سازمان ملل متحد؛ و تحت فشار افكار عمومي و عرصه عمومي در جوامع پيشرفته صنعتي غرب؛ حقوق بشر، حقوق شهروندي، در واقع دموكراسي اصلي پذيرفته شد. پذيرفتن اين اصل به معني عدمنقض حقوق بشر در جهان پيشرفته نبود بلكه به معني وجه غالب در اين جوامع بود والا بهخاطر داريم كه تا انقلاب ايران امريكا از خشنترين ديكتاتورها و ناقضين پايدار حقوق بشر، دفاع ميكرد و در عملكرد اسرائيل و نقض آشكار حقوق بشر توسط آن سكوت ميكردند و از آن دفاع هم مينمودند.
در اشغال افغانستان و عراق هم فيلمهاي فراواني از نقض حقوق بشر توسط سربازان غربي و حتي نهادهاي نظامي ديده شد ولي با اين موارد به شكل ظاهري هم كه شده برخورد ميكنند و دادگاه تشكيل ميدهند. بهعبارت ديگر منشور حقوق بشر بهعنوان يك سند جهاني درگلوي جنگ طلبان غرب گير كرده است كه ما در كشورهاي ضعيف بايد به آن استناد كنيم و خواهان اجراي ان شويم.
در حاليكه اين جنگ طلبان استاندارد دوگانه دارند ولي براي فشار بر رهبران كشورهاي مخالف خود به حقوق بشر و دموكراسي استناد ميكنند[13] از اين گذشته اعلاميه جهاني حقوق بشر، اصوليترين و مردميترين سند دموكراسي بهترين روش شناخته شده حكومتمداري است. در شرايط كنوني با اين جنگ طلبان درگيري نظامي و مسابقه نظامي نتيجهاي جز شكست نخواهد داشت، تجربه شكست يوگسلاوي، عراق، ليبي و حتي شوروي سابق مويد اين حرف است. بلكه خلع سلاح آنها در اجراي منشور حقوق بشر و تحقق دموكراسي، نهفته است كه ميتوان باآن افكار عمومي جهان را به كمك طلبيد. ديكتاتوري و نقض حقوق بشر در كشورهاي شوروي، يوگسلاوي، عراق، ليبي و طالبان، «اسلحه» قدرتمندي در دست جنگ طلبان غربي قرار دارد تا طرحهاي خود را اجرا كنند. اتفاقا نقطه ضعف بنيادگرايان تروريست هم دموكراسي، عدالت و رعايت حقوق شهروندي است. نقطه مشترك فكري اين بنيادگرايان تكيه آنها بر شريعت تاريخي است تا جوهر دين اسلام منطق آنها را مسلمانان نوگراي سني و شيعه ميتوانند بگيرند. با رويكرد اين بنيادگرايان همراه با اهداف غربي كه كل اسلام در خطر است؛ تفكيك اسلام رحماني مدرن و موافق بادمكراسي و حقوق بشركار متفكران و فقهاي اسلام رحماني در يك محيط دمكراتيك است. دشمنان و رقباي اسلام بسيار كوشش ميكنند تا بگويند كه اسلام همين است كه داعش ميگويد و كشورهاي اسلامي مخالف با داعش هم هنوز نتوانستهاند يك الگوي دمكراتيك پايدار و متعهد به ازاديها و حقوق بشر در كشور خودشان ارائه دهند.
اگر در كشورهائي كه اهل تسنن اكثريت دارند، حقوق اقليت شيعه و در كشورهايي كه تشيع در اكثريت است حقوق اقليت تسنن رعايت شود، زمينههاي راديكاليسم سكولار و مذهبي از بين خواهد رفت.
جنگ با داعش؛ طولاني، مخرب و تشديد كننده اختلافات ايدئولوژيك مسلمانان
تناقض رويكردها
- امريكا و اين ائتلاف ايجاد شده توان و قدرت شكست سريع داعش را دارند ولي اراده اينكار را ندارند. طولاني شدن جنگ با داعش را در راستاي استراژي خود ميدانند. ميدانيم كه در فلوچه در سال 2003كه مقاومت مردم اين شهر بيش از ساير شهرهاي عراق بود، چكار كردند و كشتار مردم نگراني امريكا نبوده و نيست.
- امريكا از قبل و مشخصا از 2003كه در عراق بوده است از تحولات بنيادگرايان منطقه مطلع بوده و ميداند كه چگونه داعش؛ سازمانيافته، قدرتمند، نظاممند و پولدار شده است. حاميان بنيادگرايان و داعش را در ميان 7000شاهزاده ثروتمند عربستان و 70000مسجد فعال در آن كشور بايد شناخت [14] همين حاميان در شيخ نشينان ثروتمند خليجفارس و مساجد آنها و مساجد پاكستان و كشورهاي آفريقايي هم هستند. سعوديها طبق گزارش گروههاي حقوق بشري در سال 2014، 46نفر را گردن زدهاند و حتي كساني را كه هنوز بررسي پروندهشان به پايان نرسيده بود.
- مسلمانان منطقه – مشخصا اعراب – از تحقير 70ساله امريكا و حمايت بيدريغ او از رژيم صهيونيستي كه دولت و ملتي آپارتايد ساخته است، درته قلبشان ناراضي هستند و اگر هم به ظاهر با داعش بجنگند در باطن اين كينه را به دل دارند و تقويت بنيادگرايي هم ريشه در عملكرد امريكا دارد و از ترس امريكا. از ترس آينده داعش با ائتلاف همكاري ميكنند ولي از ترس وجدان خود به بنيادگرايي كمك ميكنند.
- ايران و امريكا با داعش مخالفند و با آن مبارزه ميكنند ولي در سوريه امريكا درصدد براندازي بشار اسد و ايران درصدد حفظ اوست.
الوبير، روز شنبه06/9/2014نوشت كه اوباما گفته است كه «ما براي مقابله با داعش در سوريه با اپوزيسيون ميانهروي اين كشور همكاري خواهيم كرد. »ديويد ايگناتيوس، روزنامهنگار واشنگتن پست در مقاله در اين روزنامه نوشته است كه CIA 4هزار عضو نيروي ارتش آزاد سوريه را بهصورت مخفي آموزش داده و طرحي براي آموزش ده هزار عضو ديگر در دست دارد اين نيروهاي در مناطق آزاد شده از دست داعش، ثبات و امنيت را حفظ خواهند كرد. واشنگتن پست از قول «الجربا»نوشته كه امريكا در حال آموزش چهارهزار نفر از فرزندان عشاير عرب در شمال سوريه براي جنگ عليه داعش است. واشنگتن پست به نقل از الجربا از هماهنگي او با مسعود بارزاني عليه داعش، نوشته است.
- تركيه از يك طرف طرفدار داعش است و از طرف ديگر طرفدار ناتوست. همكار حذف بشار اسد ولي از تحولات كردستان سوريه با توجه به كردهاي خود نگران است.كردهاي سوريه كه با الگو گرفتن از سوئيس براي اداره خود سه كانون شكيل دادهاند و به شكل دموكراتيك آن را اداره ميكنند، موجب ترس اردوغان شدهاند كه در آينده ممكن است روشي براي اداره مناطق كردنشيني تركيه هم بشود. لذا، تركيه دودوزه بازي ميكند اقدام جدي در حمايت از كردهاي سوريه نميكند. شايد قصد دارد پس از تصرف كردستان سوريه توسط داعش، وارد عمل شود. در آن صورت اين سرزمينها اگر توسط تركيه از دست داعش آزاد شوند، تركيه خواهد توانست در فروپاشي سوريه تأثيرگذار جدي باشد.
- اخوان المسلمين در جهان اسلام گسترده است و وهابي گري در عربستان و شيخ نشينها و پاكستان و افغانستان، همين حالت را دارد. شكست داعش، شكست و نابودي بنيادگرايان نخواهد بود، هماچنانكه شكست طالبان، نابودي آن نبود. لذا، اين ماجرا ادامه دارد و شكست هر گروه بنيادگرا، ظهور و اعلام موجوديت گروه ديگري را بهدنبال خواهد داشت.
- ازادي 5نفر از وزراي طالبان از گوانتانامو در قبال يك امريكايي و مذاكرات مخفي ونيمه مخفي امريكا با طالبان افغانستان، نشان از چه چيزي است؟
خروج نيروي زميني امريكا از عراق با اطلاع از وجود داعش و گروههاي بنيادگرا در عراق، نشان از چه چيزي داشت؟ملاقات مك كين، سناتور با نفوذ امريكايي در سال گذشته، با ابوبكر بغدادي در سوريه، نشان از چي داشت؟ در خاطرات خانم هيلاري كلينتون آمده است پس از اعلام موجوديت داعش كشورهاي غربي آنر ا به رسميت بشناسند كه تحولات مصر، اوضاع را بهم زده است.
استراتژي امريكا در خاورميانه
امريكا با صراحت استراتژي خود را از ايجاد يك ائتلاف قوي و گسترده و شروع جنگ با داعش اعلام نكرده است ولي با توجه به مجموعه برنامهها و اهداف وعملكرد امريكا پس از 1979، سال انقلاب ايران، ميتوان استراتژي امريكا را پيشبيني كرد:[15]
اول – استخوانهاي لاي زخم؛ هنوز پس از 67سال مسئله اعراب و اسرائيل لاينحل است. آيا امكان تشكيل دو دولت مقدور است؟ نه تنها نتانياهوي ستمگر مخالف تشكيل دولت فلسطيني است كه با ساير جريانهاي اسرائيلي هم با ايجاد يك دولت واقعي فلسطيني مسأله جدي دارند. وضع شهركهاي يهودي نشين در كرانه غربي چي خواهد شد؟بازگشت آوارگان چگونه خواهد شد؟ اصلا هيأت حاكمه امريكا ارادهاي براي حل اين مسائل دارد؟ بعيد بهنظر ميرسد. هيچ نشانهاي براي يك راهحل قابلقبول براي فلسطينيان وجود ندارد محمود عباس در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل تاكيد كرد:« آينده پيشنهادي اسرائيل براي مردم فلسطين در واقع يك منطقه فقيرنشين منزوي فلسطيني در يك سرزمين تقسيم شده بدون مرز، بدون حمايت و حريم هوايي، آبي و منابع طبيعي است كه همواره تحت اقدامات شهرك نشينان نژاد پرست و ارتش اشغالگر قرار دارد و بدترين شكل آپارتايد را به نمايش ميگذارد»اجراي اين طرح با اهداف اسرائيل به زمان احتياج دارد هرچه زمان گذشته است فلسطينيان مشروعيت بيشتري پيدا كردهاند و مظلوميت انها شناخته شده ولي كسب حقوق انها تا كنون تعليق به محال شده است. نحوه تشكيل دولت يهود اسرائيل، چه تفاوتي با تشكيل دولت اسلامي داعش دارد ؟ تشابه اين دو بسيار زياد است هردو با ترور و ايجاد وحشت با فراري دادن مردم از سرزمين مادريشان تشكيل شدهاند. بيش از 70قتل عام توسط يهوديان اروپايي تروريست در سرزمين فلسطين موجب مرگ 15هزار نفر شده است. قتل عام مرد وزن و بچه در ديرياسين در صبرا و شتيلا، چيزي غيراز كشتار داعش است؟ تروريستهاي يهودي 531شهر و روستا و صدها مسجد و كليسا و قبرستان را نابود كردند و 78درصد سرزمين فلسطينيان را در منطقه عميقتر كرده است. تناقض را ميبينيد كه داعش تروريست است – كه هست – ولي اسرائيل « تنها كشور دمكراتيك خاورميانه» ؟! كه نيست.
مسئله لاينحل ديگري كه در منطقه از موضع امريكا وجود دارد، ايران است. امريكا به كشورهاي افغانستان، عراق، و ليبي حمله كرده است تا ضمن سرنگوني حاكمان اينكشورها، نظامهاي طرفدار خود را ايجاد كند. بر خلاف قوانين رسمي امريكا، كودتاي مصر را پذيرفته است. اردن و مراكش نسبتا آرام و طرفدار امريكا هستند. ليبي و يمن در تلاطماند ولي در نهايت امريكا و متحدان اروپاييش سعي خواهند كرد به هر طريقي شده آنها را حداقل به چيزي شبيه افغانستان و عراق تبديل كنند. ميماند ايران و سوريه. سوريه از يك طرف مورد تهاجم و اشغال داعش و گروههاي طرفدار غرب است و از يك طرف ايران، روسيه، حزب اله لبنان… متحدان ان هستند و امروز امريكا بدون مجوز به آسمان آن تجاوز و بمباران مواضع داعش را پيميگيرد. مسئله آن بهزودي حل نخواهد شد. ايران از همه آنها پيچيدهتر است. آيا ايران مسائل هستهاي، منطقهاي (اسرائيل، سوريه، حزب اله و…) و نفوذ خود در ساير كشورها (يمن، بحرين، عربستان، عراق و سوريه…) را با غرب «حل و فصل» خواهد كرد و يا زمان برخواهد بود؟به وضوح بهنظر ميرسد كه حل و فصل اين مسائل بسيار زمانبر است و به خيلي از عوامل و فاكتورهاي دروني ايران، منطقهاي و جهاني، بستگي دارد.
استخوان ديگري كه در منطقه لاي زخم است، نقش تركيه است. تركيه كه قرار بود به كمك ناتو شيخنشينهاي خليجفارس و عربستان و مصر را با غرب هماهنگ كند با تحولات دو سال اخير منطقه با متحدان به سر گيجه و عدماستراتژي مشخص دچار شده است و تا بازيابي خود و توافق با ناتو زمان لازم دارد. مجلس تركيه، اجازه دخالت ارتش اين كشور در سوريه و عراق را داده ولي مسائلي چون كردها، موجب نگراني تركيه است.
مسئله ديگر منطقه، دوگانگي رفتاري كشورهاي عربستان، قطر و امارات و… با داعش و امريكاست. قلب مردم و حتي حاكمان اين كشورها با بنيادگرايي و داعش است واتحاد ظاهري انها با امريكا، انجام موضعگيري و تغييرات فكري – سياسي در كشورها همزمانبر است. نگراني ديگر غرب سرايت اين تروريسم به كشورهاي غربي است ولي از آن اهميتي كه تبليغ ميشود برخوردار نيست. اين تبليغات براي قانع كردن افكار عمومي مردم غرب براي حمله است حتي مقامات اطلاعاتي امريكا اعلام كردهاند كه«داعش براي امريكا تهديد نيست»
دوم – طرح خاورميانه بزرگ: اين طرح در زمان بوش پسر اعلام شد و حتي نقشه آن منتشر گرديد و يكي از سياستمداران امريكايي آنرا «قيامتي در خاورميانه» ناميد. پس از ظهور داعش تحولات و تغييرات و تبليغاتي كه نگراني آن طرح را دوباره تداعي ميكند، شنيده ميشود… ازجمله جدا شدن كردستان عراق و حمايت اسرائيل از آن[16] جابهجايي مرزها؛ در كشورهاي عراق، سوريه، عربستان، ايران و… لذا امريكا؛ براي تحقق اهداف خود، بهترين بهانه را يافته است. گروهي وحشي با تفكرات و اعمال دوره بربريت در منطقه با كمك مخفي و نيمه مخفي خود امريكا و متحدانش ظاهر شده است كه انسانهاي بيگناه را سر ميبرد به زنان تجاوز ميكند و آنها را همچون برده ميفروشد و از مردم باج ميگيرد، قتلعام ميكند و در عين حال بسار سازمانيافته است. اين اعمال در قرن 21 بسيار مشمئز كننده و تحريك كننده است. اجماع جهاني عليه اين گروه بسيار ساده است. اين اجماع حاصل شده و در يك دوره طولاني به شكل محدود و بسيار حساب شده، و در عين حال تخريب كننده و مداخله كننده (مخصوصا در سوريه)، سعي خواهدشد تا كليه اين مشكلات و مسائل منطقه، حل و فصل شود. كسي نميتواند روند تحولات را دقيق پيشبيني كند ولي ميتوان فهميد كه يك روند طولاني، مخرب و ضايعه آفرين همراه با كشتار، براي جهان اسلام در پيش است[17]
جراحي سرطان به بدن لطمه ميزند
اين تعبير كه داعش غدهاي سرطاني در جهان اسلام است، تعبير درستي است ولي جراحي اين غده به بدن _ يعني جهان اسلام – هم صدمات و لطمات شديدي وارد خواهد كرد. بمبارانهاي هوايي ائتلاف در عراق و سوريه زير ساختهاي اقتصادي – خدماتي را هم نابود خواهد كردو سالهاي سال اين كشورها را به عقب خواهد راند و اين در راستاي منافع سرمايهداري جهاني است كه در ساختوساز بعدي آنها، منتفع خواهد شد. در اين بمبارانها انسانهاي بيگناه زيادي به سهو يا به عمد نابود خواهند شد؛ چيزي كه بارها در افغانستان اتفاق افتاده و جمعيتهاي زيادي كه در مجالس عروسي و يا عزاداري مشاركت داشتهاند مورد حمله قرار گرفتهاند و كشته شدهاند. هواپيماهاي غرب در زمين كشورهاي اسلامي بمباران ميكنند و هزينه بمبها و هواپيماهاي خود را هم از عربستان، قطر، امارات و… دريافت خواهند كرد، همچانكه در آزادسازي كويت، دريافت كردند ولي خسارت و نابودي در سرزمينهاي اسلامي است و بهاحتمال قوي اين حملات به شكلي پيچيده به دولت بشار اسد هم سرايت خواهد كرد. بايد منتظر تطور و پيشرفت آتي جنگ بود وچه بسا كه اسرائيل هم در اين بلبشو، براي زدن امكانات سوريه، سوءاستفاده كند. سرنگوني اسد، استراتژي ديگر امريكاست. در اين استراتژي بين امريكا، ناتو و ايران و روسيه چه پيش خواهد آمد؟ پيش آمد خوبي نخواهد بود. آيا در بطن اين اجماع و اين حملات هوايي توطئهاي عليه ايران هم هست؟ ترديدي نيست كه مهمترين مشكل امريكا و غرب در منطقه ايران است و بسيار پيچيده و از موضع امريكا (و غرب) راهحل آن هم پيچيده و زمانبر خواهد بود و توطئه عليه آن هم بايد پيچيد و هزار لا باشدو هوشياري ويژه ميطلبد.
جمع بندي و نتيجه گيري
اول – فعال كردن عملكرد و حمايت از پديدههايي چون القاعده، طالبان، داعش و… عمدتا اهداف سياسي دارد. تفكر آنها ريشه در تحجر تاريخي دين دارد ولي تحرك و موتاسيون ژنتيكي» (جهش سياسي و كسب قدرت) آنها با كمك دستگاههاي اطلاعاتي غرب و متحدان منطقهاي ان، رويكرد و هدف سياسي دارد بهنظر ميرسد كه شرايط مانند1918تا 1921، بعد از جنگ جهاني اول، است كه مرزهاي جديدي در منطقه ظاهر شدند. امروز هم ما در اين شرايط هستيم و ممكن است طولاني باشد و در نهايت به ظهور مرزهاي جديدي منجر شود. اتهامات بخشي از نئوليبرالهاي وطني به روشنفكران ديني اگر جهل تاريخي و مشكل معرفتي هم باشد، در راستاي اهداف امريكاست كه بديل احتمالي غرب در حل مشكلات اجتماعي را (كه حتي بخشي از آن در قانون اساسي هم تبلور يافته) در كشورهاي اسلامي منتفي كنند و طبق گفته فوكوياما «پايان تاريخ» را به روشنفكران ايراني بقبولانند و مرگ نوگرايي ديني (حوزوي و دانشگاهي)را جشن بگيرند. اين آقايان توجه ندارند كه اگر اين نوگرايان نبودند و تا حدودي عقايد خود را در قانون اساسي در سال 1358، متبلور نميكردند [18]امروز چه روزگاري داشتيم؟ چيزي كه بعضي هم پنهان نميكنند و ميگويند كه « قانون اساسي در گلوي ما گير كرده است»
دوم – اين اجماع و تهاجم به كشورهاي عراق و سوريه و ابعاد آينده آن را نميتوان دقيقا پيشبيني كرد ولي با سابقه تاريخي جنگ ويتنام كه در زمان كندي در اوايل دهه 1960با 56مستشار نظامي امريكايي شروع شد و به 500هزار نيروي نظامي امريكايي و 55هزار كشته امريكايي در 1975ختم شد و تخريب زيستمحيطي، انساني و اقتصادي عظيمي در منطقه به جاي گذاشت كه هنوز هم مردم ويتنام، لائوس و كامبوج از ان رنج ميبرند، بايد نگراني عميقي داشت.
سوم – هنوز، اولويت اول غرب، خاورميانه است، توجه امريكا به شرق دور به مرحله اولويت اول غرب تبديل نشده است. فرايند شروع شده در خاورميانه تا از موضع غرب، بسامان نرسد و تمامي كشورها به «پايداري» مورد نظر امريكا نرسند، چين اولويت اول نخواهد شد.
چهارم – ايران و غرب مشكل دارند بهعبارت ديگر غرب با انقلاب ايران و ايران با عملكرد غرب مشكل دارد و ما هم نتوانستهايم تبليغات غرب را به كمك مردم، خنثي كنيم به سخنراني نخستوزير انگليس در مجمع عمومي سازمان ملل توجه كنيد كه براي ايران 3مشكل مطرح ميكند:هستهاي، تروريسم و رفتار حكومت ايران با مردمش. مسئله هستهاي را ميتوان حل كرد و احتمالا در فرايند حل شدن است. در جهان ميتوان طوري رفتار كرد و ثابت نمود كه فلسطينيان و حزب اله لبنان تروريست نيستند، از حقوق خود دفاع ميكند. ولي در مورد رفتار با مردم ايران بايد تجديد نظر كرد تا اين اهرم را از غربيان گرفت.
پنجم – ايران براي خنثيسازي تبليغات غرب و استفاده از موقيعت ابر قدرتي منطقهاي خود و طرحهاي خطرناك براي ايجاد مرزهاي جديد جغرافيائي و در اين شرايط بحراني بايد:
الف- قانون گرائي، اجراي كامل قانون اساسي و لغو قوانين مغاير با آن. خاصه اجراي اصل 168، 27و… تشكيل يك نهاد حقوقي بيطرف در رصد كردن نقض قانون اساسي و تذكر به ناقضين آن.
ب- وحدت ملي را با آزادي زندانيان سياسي و محصوران، تقويت كند.
ج- با رعايت كامل حقوق شهروندي و منشور حقوق بشر، تبليغات غرب و سازمانهاي مدني حقوق بشر غرب را، خنثي كند
د- با باز كردن فضاي سياسي – رسانهاي و تعامل سازنده با تمامي گروهها و سازمانهاي سياسي، مدني، كارگري، دانشجويي، بنيه امنيت ملي را تقويت كند
ه – با پيشرفت توسعه اقتصادي و ارتقاء سطح زندگي مردم، اميد و نشاط جامعه و جوانان را تقويت و روند فرار مغزها و سرمايه را معكوس نمايد.
[1]- مؤسسه تحقيقاتي آمريكايي National Petroleum Council July2007
[2]- آقاي ديويدام. واكر(David M. Vaker)ذيحساب عمومي امريكا در سال 2005كل داراييهاي ملي امريكا، شامل حتي خانههاي شخصي افراد را 48تريليون دلار برآورد كرده است. آقاي كوين فيليپس(Kevin Phillips) در كتاب خود تحت عنوان«پول بد: بودجه بيمحابا، سياست شكست خورده و بحران جهاني سرمايهداري امريكا» محاسبه كرده كه هر امريكايي 160 هزاردلار بدهكار است. جمعيت امريكا حدود 320ميليون نفر است لذا بدهي كل امريكاييها در 2007معادل 51تريليون دلار خواهد شد(com/slove/cart. php. www. buzzflash) اين ارقام را با قيمت كل نفت و گاز منطقه كه معادل 126تريليون دلار است، مقايسه كنيد.
[3]- امريكا با خلق تكنولوژي جديدي توانسته بهرهبرداري از منابع غير متعارف هيدروكربوري(shale gas and oil)را توسعه دهد. در سال 2035خود كفا خواهد شد و پس از آن به صادر كننده هيدروكربورها تبديل خواهد شد. ولي اينجا صحبت از مديريت انرژي است نه نياز امريكا به انرژي خاورميانه كيسينجر بارها گفته است كه: هركس انرژي جهان را كنترل كند كشورها و هركس غذاي جهان را كنترل كند، مردم جهان را كنترل خواهد كرد. »
[4]- بر طبق محاسبه اقتصاددان برجسته امريكايي، تا سال 2011هزينه جنگ عراق و افغانستان براي ماليات دهندگاه 5هزار ميليارد دلار شده است.
Joseph E. Stiglitz and Linda.
- bilmes the three trillion Dollar war,April,2008
[5] ابراهيم متقي، روزنامه اعتماد ملي، ويژه نوروز 1386
[6] روزنامه اعتماد ملي 4و5شهريور85
[7] www. globalresearch. ca/index. php?
[8]انتشارات قلم، چاپ اول، 1374
[9]Noam Chomsky, the Imperial Mentality
And 9/11, September 6/2011
[10]مترجمان، مجتبي نجفي و مهرگان نظامي زاده، نشر صمديه، چاپ اول،1385
[11] ترجمه سهيلا كيانتاژ، انتشارات اطلاعات، چاپ پنجم، 1385
[12]خبر گزاري فارس به نقل از گاردين كه اين طرح در روزنامه نيويورك تايمز افشاء شده است و كشورهاي عربستان، كويت، بحرين، امارت متحده عربي و عمان متحد امريكا در تشكيل «ميني ساختار امنيتي ناتو» خاورميانه خواهند بود. مشاركت اين كشورها در حمله به مواضع داعش در عراق و سوريه ميتواند شروع عملياتي شدن اين«ناتو» باشد
[13] – تاكيد نخستوزير بريتانيا در مجمع عمومي سازمان ملل بر اينكه ايران بهدنبال سلاح هستهاي، طرفدار تروريسم و بد رفتاري با مردم خود است؛ از اين تاكتيك نشات ميگيرد كه عدمرعايت حقوق بشر و حقوق شهروندي در هر كشوري ميتواند سلاح مؤثري براي افكار عمومي جهان باشد. مخصوصا اگر پس از يك ملاقات ديپلماتيك رسمي، بيان شود. آقاي كامرون ميداند كه مشكل هستهاي ايران و غرب در حال حل شدن است و اتهام تروريسم به ايران اشاره به حمايت ايران از حزب اله لبنان و حماس فلسطين است كه در تروريستي بودن اين دو حتي در غرب هم اجماع وجود ندارد و ايران ميتواند در محافل جهاني از حقوق اين دو واز غيرتروريستي بودن آنها دفاع كند ولي از رفتار با مردم ايران نميتوان در سطح جهاني دفاع كرد. مرتبا اسناد و مدارك ارائه ميشود كه همه را نميتوان توجيه كرد.
[14] – كتابon Saudi Arbia نوشته خانم Karen Elliott House در 2013توسط انتشارات Alfred A. Knopf
[15]- به مقاله مشروح نويسنده در مجله آيين، شماره 6، اسفند 1385تحت عنوان استراتژي جديد بوش: ادامه استراتژي گذشته، مراجعه كنيد.
[16]- به مقاله مشروح محمدسهيمي تحت عنوان« تجزيه طلبي كردستان عراق: اسرائيل دوم يا پايگاه شرقي اسرائيل… در رسانههاي مجازي مراجعه كنيد»
[17]- پروفسور Michel Chossudovskyدر نشريه معتبر Global Research معتقد است كه استراتژي وسيعتر امريكا – ناتو، ناپايدار كردن كل خاورميانه، شمال آفريقا، آسياي مركزي و جنوب آسيا، شامل ايران، پاكستان و هندوستان است
www. Globalresearch. going – after- the – Islamic- State/ 5401439/ca
[18]- به مصاحبههاي مهندس سحابي در مورد نقش شهيد بهشتي و خود او در تدوين قانون اساسي در شوراي انقلاب توجه شود. كتاب اقتصاد سياسي، نشر گام نو



