دکتر محمد حسین رفیعی فنود
باغ سنگی
منوی سایت

گنجينه خواف (مجموعه درس‌ها و يادداشت‌هاي روزانه شهيد حسن مدرس)

21

دانلود گنجينه خواف (PDF)

چاپ سوم، به كوشش دكتر نصرالله صالحي، انتشارات طهوري، 1391، 312 صفحه

حسين رفيعي

1ـ مدرس كيست؟

تولد: 1288 قمري (1247 شمسي) در روستاي سرابه كچوي اردستان

رفتن به مكتب: 1295 قمري (1254 شمسي) در شهرضاي اصفهان

حوزه علميه اصفهان: 1303 قمري (1262 شمسي)

حوزه علميه نجف: 1316 قمري (1275 شمسي)

بازگشت از نجف به اصفهان: 1323 قمري (1282 شمسي)

منتخب علماي نجف براي نظارت بر قوانين دوره دوم مجلس شوراي ‌ملي و عزيمت به تهران: 1328 قمري (1287 شمسي)

نماينده مردم تهران در دوره سوم مجلس شوراي ‌ملي: 1332 قمري (1291 شمسي)

در اعتراض به تهديد روس‌ها به اشغال تهران با جمعي از رجال به قم، اصفهان و كرمانشاه مهاجرت كرد: 1334 قمري (1293 شمسي)

مهاجرت به تركيه (عثماني) و ملاقات با سلطان محمد پنجم: 1335 قمري (1294 شمسي)

بازگشت به ايران: 1295 شمسي

مخالفت شديد با قرارداد 1919 وثوق‌الدوله: 1298 شمسي

بازداشت دوماهه پس از كودتا: 1299 شمسي

منتخب مجلس چهارم: 1300 شمسي

رهبري اكثريت مجلس چهارم از تهران: 1300 تا 1302 شمسي

منتخب مجلس پنجم از تهران: فروردين 1303 شمسي

تشويق احمدشاه به بازگشت از اروپا به تهران: 1303 تا 1304 شمسي

توليت مدرسه سپهسالار: 1304 شمسي

كوشش براي جايگزيني وليعهد (محمدحسن ميرزا) به جاي احمدشاه: 1304 شمسي

خروج اعتراضي از جلسه مجلس شوراي ملي به‌دليل ندادن اجازه صحبت به او در مخالفت با تغيير سلطنت: 9 آبان 1304

منتخب مجلس ششم از تهران: 1305 شمسي

كوشش براي تفسيري جامع از قرآن در مدرسه سپهسالار توسط جمعي از علما: 1305 شمسي

ترور توسط عمال رضاشاه: 7 آبان 1305 شمسي

ممانعت رضاشاه در راه‌يافتن به مجلس هفتم: 1307 شمسي

تبعيد و زنداني در خواف: 16 مهر 1307 شمسي

انتقال به كاشمر: 22 مهر 1316 شمسي

شهادت توسط عمال رضاشاه: 10 آذر 1316 شمسي

سال‌شمار مهمترين وقايع زندگي مدرس ذكر شد. بدون ترديد مدرس، از انقلاب مشروطيت 1285 تا 1307 شمسي كه به تبعيد، زندان و حصر منتهي به شهادت دچار شد، يعني در يك دوره 22 ساله و در دوران پرتلاطم تاريخ سياسي ايران، مهمترين، هوشيارترين، زيرك‌ترين و شجاع‌ترين شخصيت سياسي ايران بوده است. او به قول خودش، 20 سال در اصفهان و نجف تحصيل علوم ديني كرده و 20 سال در اصفهان و تهران، تدريس اين علوم را به‌عهده داشته است. (گنجينه خواف، ص 97)

او، ازسوي علماي تراز اول نجف جزو پنج فقيه ناظر بر مصوبات مجلس شوراي ‌ملي كه در قانون‌اساسي مشروطيت آمده بود، در دوره دوم مجلس انتخاب و از اصفهان به تهران آمد و عملاً وارد سياست شد.

وي در دوران فعاليت عملي ـ سياسي خود، با درك درست از واقعيت‌ها، پيش‌بيني‌هاي پيامبرگونه‌اي كرد كه به تحقق پيوستند. ازجمله:

ـ در توقف نسبتاً كوتاهي كه در عثماني داشت و با سلطان محمد پنجم، پادشاه عثماني و رئيس‌الوزراي او ملاقات كرد؛ فروپاشي امپراتوري عثماني را پيش‌بيني كرد و به رئيس‌الوزرا و پادشاه تذكر داد. (ص 69)

ـ ديكتاتوري نهفته در رضاخان كه بسياري از علماي ديني و روشنفكران مكّلا را فريب داده بود، تشخيص داد و به همين دليل با نخست‌وزيري او كه توسط مجلس شوراي‌ ملي كنترل شود، موافق و با پادشاهي او مخالف بود. بلايي كه تا 1357 دامن ايران را گرفت. او جان خود را بر سر اين تشخيص و اعلام گذاشت.

امکان نظر دادن وجود ندارد