دکتر محمد حسین رفیعی فنود
باغ سنگی
منوی سایت

گفتگوی دکتر حسین رفیعی درباره افغانستان و طالبان با مستقل

این استراتژی آمریکاست که در منطقه ناامنی حاکم باشد

دکتر حسین رفیعی میگوید: این استراتژی آمریکاست که در منطقه ناامنی حاکم باشد و همانطور به عراق و باقی کشورهای خاورمیانه این گرایش کشیده شود. در ایران نیز می‌توانید رد بنیادگرایی را ببینید که رشد می‌کند.

این استراتژی آمریکاست که در منطقه ناامنی حاکم باشد

گفتگو از امیرحسین جعفری

طالبان یکی از محورهای اخبار روزانه بیشتر کشورهای جهان شده است و پیش بینی رفتار آن‌ها در آینده نزدیک مسئله‌ی اساسی بخش‌های زیادی از جهان است.

چه بر سر آزادی‌های نوپا و مدنیت افغانستان آمد؟ آیا طالبان مستقر خواهند شد یا مجبور می‌شوند قدرت را با دیگر احزاب جبهه مقاومت شریک شوند؟ آیا با رویه بنیادگرایانه حاکمیت می‌کنند یا تغییراتی متناسب با جامعه‌ی تحول یافته افغانستان خواهند داشت؟ و اصولا چقدر برای ایران خطرناک هستند؟  به جهت بررسی شرایط روز افغانستان گفتگو کردیم با حسین رفیعی تحلیلگر و فعال سیاسی ملی مذهبی که مشروح آن را می‌خوانیم:

قدرت‌گیری دوباره طالبان ناشی از ضعف بسترهای دموکراسی و ارتش و دولت مرکزی در آنجا بود یا این گروه به واقع قدرتمند شده است؟

آمریکایی‌ها متوجه شدند که در بیست سال گذشته بنیادگرایی به عنوان یک جنبش گسترده اعم از طالبان و داعش و القاعده در منطقه پایگاه و بینش و طرفدارانی دارند. برخلاف آنچه بایدن می‌گوید که ما برای ملت‌سازی نرفته بودیم، شما اگر فیلم‌های صحبت بوش پسر را ببینید، برعکس است.

او مطرح کرد که آمریکایی‌ها کتاب‌های درسی‌شان را به فارسی و عربی ترجمه کنند و در افغانستان و عراق تدریس نمایند. قانون اساسی تدوین کردند و انتخابات به مدل خودشان برگزار کردند و سعی شد که در شکل گرفتن یک جامعه‌ی جدید نقش جدی داشته باشند. منتها بعد از مدتی در افغانستان به این نتیجه رسیدند که طالبان را نمی‌شود حذف کرد هرچند آن‌ها ۲۵ درصد جمعیت باشند. طالبان در بیست سال اخیر به روستاها رفتند و دارای پایگاه قوی شدند و در واقع آنچه آمریکا می‌خواست بسازد در چند شهر بزرگ بود، از جمله کابل اما در دیگر نقاط افغانستان اینگونه نبود. نتیجتا فهمیدند با زور و تبلیغ دموکراسی و اسلحه این جامعه شکل نمی‌گیرد. پس استراتژی آمریکا عوض شد و اولویت‌هایشان در منطقه تغییر کرد. قبلا آمریکا به انرژی منطقه وابسته بود اما الان وابستگی ندارد، قبلا آمریکا هژمون بود اما الان چین وارد منطقه شده است که با ایران و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس ارتباط دارد.

پس سیاست آمریکا این است که: به ما چه مربوط پول و نیرو به خاورمیانه ببریم؟

پایگاه‌های هوایی‌ آمریکا را حفظ می‌کنند بعد در داخل کشورها شرایط را به خودشان واگذار می‌کنند که با خودشان درگیر شوند، باید منتظر رشد بنیادگرایی در منطقه باشیم.

پس افغانستان را به دست طالبان دادند که با اروپا نیز هماهنگ نشده بود و آمریکا این تصمیم را بیش از دو سال قبل گرفته است و بحث گفتگو با طالبان در دوران ترامپ گرفته شد پس آمریکا برنامه‌اش این است که نگران تفکر طالبان و داعش در منطقه نباشد و باید این‌ها با هم درگیر شوند.

نتیجتا تنش و تشنج در افغانستان رشد خواهد کرد و اتفاقات نشان داده داعشی‌هایی که در سوریه و عراق ضربه خوردند به افغانستان برگشته‌اند تا درگیر شوند. اینکه با طالبان به توافق برسند بعید بنظر می‌رسد. طالبان پس از بیست سال این تجربه را دارد که ظاهر را نسبتا مراعات کند گرچه کم کم تهدیدها از جمله درباره زنان و فرهنگ را شروع کرده‌اند. طالبان در روستا و شهرهای کوچک رویه‌شان اجرایی می‌شد و نگذاشتند انتخابات ریاست جمهوری انجام شود. در واقع اشرف غنی با ۹۰۰ هزار رای رئیس جمهور شد که می‌گویند ۳۰۰ هزار رای تقلب کرده است، درحالیکه ۱۲ میلیون رای دهنده در افغانستان هستند، به همین سبب به او شهردار کابل می‌گفتند.

با وجود اینکه افغانستان تماما همراه طالبان نیست آیا تضادهای موجود در آنجا منجر به شکست طالبان به زودی خواهد شد یا قدرت آن‌ها تثبیت خواهد شد؟

این استراتژی آمریکاست که در منطقه ناامنی حاکم باشد و همانطور به عراق و باقی کشورهای خاورمیانه این گرایش کشیده شود. در ایران نیز می‌توانید رد بنیادگرایی را ببینید که رشد می‌کند. مسئله دیگر مسئله‌ی چین است. چین به افغانستان بسیار احتیاج دارد که به علت موقعیت آن برای تجارت است و صادرات کالاهای مصرفی به اروپا که از دروازه افغانستان و ایران می‌گذرد. چین خط آهنی ساخته که کالاهایش را در دو هفته به آلمان می‌رساند درحالیکه با کشتی دو ماه طول می‌کشید. چین به ایران و افغانستان برای انتقال کالا احتیاج دارد. قرار است خط آهنی نیز از چابهار به زاهدان بیاید و از آنجا به سمت مشهد و انتقال کالا از این خط انجام شود. چین به افغانستان و ایران به شدت نیاز دارد. آمریکا در حال حاضر نمی‌تواند با چین درگیری نظامی داشته باشد چون در بیست سال اخیر چین خیلی رشد کرده است. همین امسال با وجود کرونا رشد اقتصادی آن ۱۸ درصد بوده که در دنیا استثنایی است. آمریکایی‌ها یک تضادی را در منطقه با تحویل افغانستان به طالبان کاشتند در حالیکه می‌توانستند مشکلات افغانستان را بهتر حل کنند.

هرچند کشورهای دیگر نیز در آن جا دخالت دارند و می‌توانستند طالبان را متعهد به رعایت دموکراسی نسبی کنند، در نتیجه اینجا تضادی کاشته شد که به مرور عمل می‌کند و یکی از راه‌هایی که منطقه را متشنج خواهد کرد و  انتقال کالای چین به اروپا را کند می‌کند همین کاری بود که آمریکایی‌ها کردند، یعنی افغانستان را سریع و راحت و بدون هماهنگی با اروپا به طالبان واگذار کردند.

اروپایی‌ها در حال ایجاد یک منطقه امن در افغانستان هستند و در سازمان ملل نیز مطرح خواهند کرد تا مستقل از آمریکا طرح‌هایشان را اجرا کنند. پس یک تضاد بین چین و آمریکا در منطقه وجود دارد که با ناامن کردن این منطقه و درگیریهای آینده آمریکایی‌ها امیدوارند دستاوردهایی داشته باشد.

از سوی دیگر چین به معادن افغانستان نیاز دارد و از همه مهم‌تر مسیر انتقال کالاهای چین است که این هم یک تضاد جدید خواهد بود.

آینده سیاست خارجی ایران با طالبان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اگر ایران یک رویکرد دموکراتیک در داخل خود پیش می‌گرفت و یک جامعه‌ی دموکراتیک در ایران اتفاق می‌افتاد که ایران یک کشور نمونه برای کشور های اسلامی باشد می‌توانستیم انتظار داشته باشیم کشورهای پیرامون نیز از ما الگو بگیرند و بنیادگرایان امکان رشد در ایران نداشته باشند، اما بنیادگراها سعی می‌کنند در ایران فعال شوند. گرچه چین علاقه مند به توافق میان ایران و عربستان است که خوب هم هست و می‌تواند امیدی باشد که کشورهای پیرامونی از ایران درس بگیرند، اما با توجه به مجلس و دولت فعلی که توصیه می‌شود باید به سمت چین و روسیه بروند و از تز معروف موازنه منفی که ایران با همه‌ی کشورها رابطه داشته باشد و این نوع غرب ستیزی هیستریک و روسوفیلی و چینوفیلی که ممکن است در دولت رشد کند، برای ایران خطرناک خواهد بود و می‌تواند نیروهای بر هم زننده امنیت منطقه را تقویت کند. الان هم روسیه و همچنین با طالبان نزدیکند که به علت مذاکرات طولانی طالبان با آن‌ها در زمان‌های مختلف بوده است.

منافع ملی ایران در منطقه و خود کشور، ایجاد یک جامعه‌ی دموکراتیک است که بتواند الگو باشد.

با توجه به اینکه طالبان رهبر داعش خراسان را اعدام کردند آیا در آینده‌ی نزدیک شاهد قرارگیری این دو رو به روی یکدیگر هستیم یا امکان اتحاد نیروهای بنیادگرا‌ در منطقه وجود دارد؟

این نامگذاری داعش خراسان هم خیلی معنادار است و همانطور که در سوال گفته شده این اختلافات رشد خواهد کرد. چون طالبان علیرغم اینکه در دوران مبارزه با شوروی از ایران کمک گرفتند ولی در بینش‌شان ضد شیعی هستند و باید از این به بعد انتظار داشته باشیم افغانستان یک میدان مبارزه سازمانهای اطلاعاتی کشورهای مختلف شود و درگیری در منطقه را تشدید کنند.

از نظر اقتصادی با توجه به بسته شدن بازار هرات که یکی از منابع ورود دلار و دور زدن تحریم هاست چه مشکلاتی برای ایران به وجود خواهد آمد؟

این نکته بسیار مهم است که ایران عجولانه حتی یکی از معاونین وزارت خارجه کلمه‌ی (امارت اسلامی) را هم ذکر کرده و به طالبان نزدیک شده است و آن‌ها را به رسمیت شناخته است. ایران فکر می‌کند که با طالبان بتواند همکاری کند و به همین دلیل بازار ارز هرات نیز احتمالا راه اندازی خواهد شد. اما اینکه ایران و طالبان چقدر بتوانند به هم نزدیک شوند جای سوال جدی است چون طالبان ضد شیعه هستند و این رفتار را نشان دادهاند. این مسئله ایست که بعید به‌نظر می‌رسد طالبان ضدیت با شیعه را کنار بگذارد و کشتاری که در کنسولگری ایران کردند و دیپلمات‌ها و خبرنگار ایران را کشتند نشان می‌دهد دشمنی یک دشمنی ریشه‌دار است.

نکته آخر

در افغانستان و بعد در منطقه دموکراسی، جامعه مدنی و.. چیزهایی‌ست که آمریکا در عمق به آن خیلی اعتقاد ندارد. اینها ضربه خواهند خورد و طالبانی که ۲۵ درصد جمعیت را دارد دولتی گروهی تشکیل می‌دهد و هنوز خودشان نیز برنامه‌هایشان را اعلام نکرده‌اند و در حال طراحی هستند. البته از الان نیز محدودیت‌هایشان را شروع کرده‌اند و از این به بعد کم کم باید بشنویم طالبان در چه قسمت‌هایی تغییر کرده و در چه قسمت‌هایی تغییر نکرده است که برای منطقه ما بسیار خطرناک است.

اینکه طالبان را نمی‌شد حذف کرد درست است اما اینکه چگونه قدرت به طالبان واگذار شود محل بحث است. آمریکا در یک روندی که بقیه قومیتهای افغانستان هم دخالت داشته باشند این کار را نکرد و الان در پنجشیر هم یک مقاومت میبینیم.

اینکه آیا طالبان ظرفیت دموکراتیک پیدا کرده که همه قومیت‌ها را بپذیرد و در قدرت مشارکت کند بنظر نمی‌رسد و باید زمان بگذرد. جامعه‌ی افغانستان یک جامعه‌‌ی بسیار عقب مانده است. حتی احزاب کمونیست آن نیز نسبت به دیگر احزاب کمونیست بسیار عقب مانده بودند. در خاطرات اخیر آقای محمد علی عمویی به نام صبر تلخ توجه کنید که ایشان بعد از انقلاب مسافرتی به افغانستان کرد و با آن‌ها مذاکره کرد و قضاوتش را نوشته است که چقدر آن‌ها به مسائل سطحی نگاه می‌کردند. با وجود اینکه احزاب کمونیست در دنیا از یک پشتوانه بزرگ برخوردارند آثار لنین و انگلس و مارکس و تجربه چین و شوروی و.. بوده است اما آن موقع آقای عمویی بسیار نگران است که چرا مارکسیست‌های افغانستان تا این حد عقب مانده و بی‌اطلاع هستند. آمریکایی‌ها نیز فکر کردند با یک حمله میشود این جامعه را عوض کرد در حالی‌که این چیزها باید خودجوش و بومی و ملی و آرام باشد و بعد با بنیادگرایی و تحجر آرام برخورد شود تا جامعه تغییر کند. الان نیز وزرا و مسئولین افغانستانی به اروپا رفتهاند چون می‌دانند آینده این کشور خونین خواهد بود و در چنین جوامعی به شکل دستوری نمی‌توان جامعه را مدنی کرد و همین جا باید برخوردی با برخی ایرانیها بکنیم که آمریکا را تشویق به حمله به ایران میکردند تا آمریکا برای ما دموکراسی بیاورد، تجربه افغانستان بسیار تجربه خوبیست. آمریکا در عراق نیز نتوانست دموکراسی بیاورد و قانون نوشت و انتخابات برگزار کرد اما هنوز آرامش در آنجا برقرار نیست. در سوریه نیز با وجود تمام تخریب‌ها و کشته‌ها روی آرامش نخواهد دید. شیوه‌های آمریکا به خوبی نشان داد شکست اراده گرایان حزب جمهوری خواه در اتفاقات منطقه چگونه است. این شیوه در عین حال که شکست خورده است ولی استخوان هنوز لای زخم باقی مانده است و این مسئله به تدریج عمل خواهد کرد. در همین بیست سال اخیر دشمنی افغانستان چه در دورانی که آمریکایی‌ها آمدند و چه زمانی که کرزای رئیس جمهور بود دشمنی‌شان با ایران همیشه وجود داشت اما از آن طرف با پاکستان ارتباط داشتند. در آبهای سطحی افغانستان ببینید که آب‌هایی که به سمت پاکستان می‌‌رود آزاد است اما آبی که به سمت ایران می‌‌آید مسدود است و باید ببینیم وزارت خارجه ما که از طالبان استقبال کرد خواهند توانست سهم آب ما را در سیستان بگیرند؟ این مسائل در آینده روشن می‌شود اما الان کشورهایی که از این ماجرا سود خواهند برد پاکستان، عربستان و برخی شیخ نشین‌ها هستند که از آمدن طالبان به منطقه استقبال خواهند کرد. طالبان اگر در مذاکراتشان قولی هم دادند در عمل اجرا نخواهد شد.

امکان نظر دادن وجود ندارد