دکتر محمد حسین رفیعی فنود
باغ سنگی
منوی سایت

پهپاد سرنگون شد؛ سیاست در حال سرنگونی

حسین رفیعی

پیشرفته‌ترین و بزرگ‌ترین پهپاد جهان که به آن «جاروبرقی اطلاعات» می‌گویند توسط سیستم دفاعی ایران سرنگون شد. دستگاه تبلیغاتی آمریکا اعلام کرد که اقدام تلافی‌جویانه را ترامپ به خاطر کشتار ۱۵۰ نفر، لغو کرده است. درحالی‌که برخی می‌گویند که تجاوز آن به مرزهای ایران، سبب لغو اقدام بوده است. این پدیده چند توهم ایجاد کرده است: ۱- توهم تعادل تکنولوژیک: چنین تعادلی در تکنولوژی نظامی منطقه به لحاظ کیفی و کمّی وجود ندارد. ترکیب آمریکا-اسرائیل-عربستان-امارات، به لحاظ منابع مالی، اطلاعاتی، تکنولوژی، قابل‌مقایسه با امکانات ایران نیست. ایران در موضع «دفاع نامتقارن» و گروه مقابل در موقعیت «تهاجم تکنولوژی دوره اطلاعاتی-آگاهی» است.به قول مطلعین مستقل جهان، در منطقه حدود ۷ تریلیون دلار (هفت هزار میلیارد دلار) اسلحه انبار شده که باید مصرف شود. بعد از صرف این سلاح، منطقه به ۱۵ تریلیون دلار برای بازسازی احتیاج خواهد داشت. منافع بلافصل جنگ علیه عراق (که ۳/۷ تریلیون دلار برای مالیات‌دهنده آمریکا خرج داشت) را صنایع نظامی آمریکا و منافع متعاقب آن را صنایع نفتی آمریکا بردند. در جنگ کنونی، خرپول‌های متمکنی هستند که بخش عمده هزینه جنگ را فراهم خواهند کرد و هزینه بازسازی به عهده  مخازن نفت منطقه و سود آن به جیب پیمانکاران غربی -عمدتاً آمریکایی- خواهد رفت. اگر جنگی در منطقه شروع شود، برنده آن مجتمع‌های نظامی-صنعتی-نفتی آمریکایی و غربی و اسرائیل و روسیه خواهند بود؛ بازنده آن تمامی کشورهای مسلمان منطقه.۲- توهم عقب‌نشینی ترامپ: مدیریت کاخ سفید متشکل از رئیس‌جمهوری بی‌تجربه در سیاست و مدیرانی مجرب از جنگ‌طلبان آمریکا که جنگ برای آن‌ها، یک تجارت است، نه یک امر حقوقی-دفاعی. در تجاوز عراق ۹۵۰ دروغ در مورد صدام گفته تا شرایط روانی حمله را فراهم سازند. از ۲۴۵ سال عمر آمریکا، ۲۲۴ سال با مردم دنیا در حال جنگ بوده و در ۱۱۲ کشور فعالیت‌های علنی و مخفی، نظامی و غیرنظامی کرده است تا روند حرکت این کشورها را به نفع سرمایه‌داری آمریکا تغییر دهد. آنچه مدیریت کاخ سفید انجام می‌دهد، چیدن یک «پازل» است و نه عقب‌نشینی. مرتباً جنگ اقتصادی، سایبری-جاسوسی، پیچیده‌تر می‌شود که به قول مدیران دولت ایران بی‌سابقه است. مدیران کنونی کاخ سفید در تقابل با ایران، یک کف تعریف کرده‌اند که سرنگونی جمهوری اسلامی و یک سقف که فروپاشی ایران است. دومی بیشتر مطلوب صهیونیسم جهانی است. با تحریم رهبری ایران، ترامپ نشان داد که مسئول رسمی مملکت را به رسمیت نمی‌شناسد و این به مفهوم علنی فروپاشی جمهوری اسلامی از طرف ترامپ است.  ۳- توهم تهاجم به آمریکا و متحدانش برای تسلیم آمریکا: این خطرناک‌ترین توهم است. متوهمین، فکر می‌کنند که با تهاجم محدود به متحدان ضدایرانی، می‌توان قدرت تهاجمی ایران را نشان داد و به آن‌ها هشدار داد که در جنگ آینده، شما بیش از ایران ضرر خواهید کرد و این باعث خواهد شد که ایران را با وضعیت کنونی به‌رسمیت بشناسند. این اقدامات می‌تواند اسنادی برای شروع جنگ توسط آمریکا شود. ۴- توهم شکست ترامپ در انتخابات آینده: اولاً چنین چشم‌اندازی وجود ندارد. ثانیاً بالفرض که ترامپ عوض شود و یک رئیس‌جمهور دمکرات متعادل -همچون اوباما- سرکار آید، سیاست خارجی آمریکا خیلی تابع مدیریت اجرایی آمریکا نیست. مگر اوباما نبود که وسیع‌ترین تحریم‌ها تا آن موقع را علیه ایران تدارک دید و امکان تشدید تحریم‌ها و بستن کانال‌های «دور زدن تحریم‌ها» را برای دولت کنونی فراهم کرد؟از این گذشته، هم‌اکنون اکثریت سنای آمریکا و دادگاه عالی آمریکا برای سی سال آینده در اختیار جمهوری‌خواهان است و این محدودیت‌های زیادی برای مجلس نمایندگان و رئیس‌جمهور دمکرات فراهم می‌کند. از این گذشته، مگر ما توانستیم از موقعیت اوباما استفاده کنیم؟۵- توهم مقاومت برای آینده بهتر: حتماً باید ملت را برای مقاومت در مقابل مهاجم آماده کرد ولی در شرایط بحران‌های نفس‌گیر جامعه، مقاومت فقط در بخش تشکیلاتی و مدیریتی حاکمیت مقدور خواهد شد؛ آن‌هم تا حدودی. مقاومت ملی راهکار دیگری دارد که برای مبارزه با مهاجم ضرورت دارد. تضادهای درونی جامعه را ابتدا باید حل کرد و بعد انتظار مقاومت داشت. حل مشکلات، عقل جمعی ملی می‌طلبد و نه مدیریت تشکیلاتی. مقاومت ملی با بستن فضای سیاسی-فرهنگی و پرونده‌سازی برای فعالین عرصه عمومی و حصر و حبس شهروندان شدنی نیست. رئیس‌جمهور، به اصل ۵۹ قانون اساسی، مرتباً متوسل می‌شود ولی سایرین غمض عین می‌کنند. این اصل می‌تواند در موارد مهّم اختلاف ما با آمریکا (و غرب)، همچون برق هسته‌ای، تعامل یا تخاصم و در داخل ملی کردن مجلس شورای اسلامی، یعنی نفی نظارت استصوابی و استقلال قوه قضائیه، حیاتی‌ترین اقدام برای مقاومت باشد.

امکان نظر دادن وجود ندارد