دکتر محمد حسین رفیعی فنود
باغ سنگی
منوی سایت

معجزه در وین اتفاق نخواهد افتاد، در تهران خواهد بود

 حسین رفیعی

مرحوم محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مشهور مصری در مقدمه کتابی که در 1981، در مورد انقلاب ایران نوشته و آن را «روایتی که ناگفته ماند» نامید، در سال 1360 و پس از فرار بنی صدر و رجوی به پاریس که 5 ساعت با این دو ملاقات می‌کند می‌نویسد:«به هنگام نوشتن این مطالب (اوت 1981) ظاهراً در مورد چگونگی لزوم توسعه انقلاب در ایران، در غرب سه طرز تفکر عمده وجود دارد:

1- اولین طرز تفکر که شاید بیشتر در اروپا رایج است تا امریکا، می‌گوید که انقلاب همه تیرهایش را از ترکش رها کرده است. براساس این طرز تفکر انتظار می‌رود یک دوره‌ای جنگ داخلی روی دهد.[درگیری رجوی با انقلاب در جریان بود] به دنبال آن یک رژیم جانشین که احتمالاً از عناصری که در ابتدا با انقلاب همراه بودند، اما بعداً با آیت‌الله خمینی و روحانیون در افتادند، تشکیل می‌گردند. در این رابطه نام ابوالحسن بنی صدر و مسعود رجوی به ویژه از زمان فرار تماشایی آنها در ژوئیه گذشته (1981) از تهران، بیشتر از سایرین شنیده می‌شود… اما به نظر من اشتباه است که آنها را چه به طور جداگانه و چه با یکدیگر، عامل محرک آلترناتیو (جانشین) رژیم کنونی بدانیم.

2- دومین طرز تفکر موجود در غرب در قابل انقلاب ایران بر این مبنا استوار است که بگذارند کشور در مشکلات خود غوطه‌ور شود. آنهایی که طرفدار این طرز تفکر و دیدگاه هستند… عقیده دارند که در ایران، همانند سایر کشورهایی که در آن یک زلزله سیاسی ویران کننده رخ داده است، انقلاب فرزندان خود را خواهد خورد. به نظر آنها، هنگامی که چنین شود، می‌توان از رژیم‌های جانشین سخن به میان آورد… انجام این عمل چیزی جز ورشکستی سیاسی و خودداری از روبرو شدن با حقایق نیست.

3- سومین طرز تفکر بر تلاش برای بازگرداندن سلطنت استوار می‌باشد… این طرز تفکر چیزی جز یک نوع آرزوی بر باد رفته نیست.»

امروز 40 سال پس از نوشتن این سطور توسط یک روزنامه‌نگار مطلع جهان اسلام، ما گرفتار «دومین طرز تفکر» آن موقع غرب شده‌ای:. «بگذارید کشور در مشکلات خود غوطه‌ور شود»، «انقلاب فرزندان خود را خواهد بلعید». یکی از صدها مشکلاتی که در آن «غوطه ور» هستیم، مذاکرات امروز «وین» می‌باشد.

🔸چهل سال پیش، مسئولین قدرتمند تصمیمی گرفتند که حال یا در قید حیات نیستند یا کاره‌ای نیستند و آن تصمیم ما را در قضیه‌ی هسته‌ای به بحران‌های کنونی کشانده‌ است. آن تصمیم چند نفری، بدون نظر مجلس اول و دولت ، تولید برق هسته‌ای بود. چیزی که در ایران «زیره به کرمان» و «چغندر به هرات» بود. میلیاردها معادل بشکه نفت و گاز طبیعی برای چند صد سال، انرژی لایزال خورشیدی و بادی، برق هسته‌ای را نه اقتصادی و نه زیست محیطی و نه امنیتی می‌کرد. ولی الان بعد از 40 سال تقلا و 22 سال مذاکره نفس‌گیر با غرب، آن را احتمالاً «ضد امنیتی» کرده و احتمال دارد که امنیت ملی را هدف گرفته است.

🔻مذاکرات کنونی وین مانند مذاکرات 22 سال گذشته، اگر هم به توافقی منجر شود، مانند برجام، هیچ مشکل ریشه‌ای را از ما حل نخواهد کرد و پس از مدتی از جای دیگر سر بر خواهد آورد. «روز از نو روزی از نو» خواهیم داشت.

🔸 ناله‌های ما که جانکاه و خطرناک نابود کننده، نسل ما و تمدن ما و فرهنگ ما و شاید هم جغرافیای ما می‌شوند عبارتند از:

1-تحریم‌های متعدد از 4 آبان 1358 تاکنون که نزدیک به 2000 مقوله می‌شوند و تعدادی از آنها بسیار تحقیرآمیز هستند و متعاقب آن؛

2-کاهش درآمد ملی، بیکاری، فقر، فرار مغز و سرمایه و 60 میلیون نفر محتاج یارانه؛

3-نابودی سرمایه اجتماعی، اخلاق فردی و جمعی، بی‌اعتمادی، نا امنی فردی و جمعی، دروغ، تقلب، کلاه برداری و آز و طمع حیوانی؛

4-آسیب‌های اجتماعی عجیب و غریب، فحشاهای گوناگون، دزدی‌های عجیب، قتل‌های ناموسی، کشتارهای فامیلی، فروش اعضای بدن برای امرار معاش، خودسوزی اقشاری از رده‌های نسبتاً بالای جامعه، خشونتهای نامتعارف، اختلاف طبقاتی وحشتناک؛

5-….

ضرباتی که مرتباً و مکرراً در این 40 سال به خودمان زده‌ایم و بعد نالیده‌ایم عبارتند از:

1-تفکیک مردم به «خودی و غیرخودی» و «متخصص و متعهد» و تخصیص منابع کشور به عمدتاً خودی‌ها و متعهدها؛

2-نقض حقوق شهروندی و حقوق بشر و به حبس و حصر بردن منتقدین؛

3-خصومت با تمدن غربی و ناتوانی از تفکیک تمدن غرب از امپریالیسم غربی و کشف یک راه تعامل با غرب با حفظ اصول؛

4-تشدید اختلاف در جهان اسلام و توهم ایجاد «تمدن اسلامی»؛

5-تولید برق هسته‌ای، علیرغم صدها میلیارد معادل بشکه نفت و گاز طبیعی و انرژی لایزال خورشیدی و بادی در کشور؛

6-دور زدن تحریم‌ها یعنی گسترش فساد مالی اداری و نابودی منابع عمومی از طریق افزایش هزینه‌های تجاری، حمل و نقل، بیمه‌ها و ایجاد گروه‌های مفسد دلال واسطه.

7-….

🔻 و امروز در کجای این کره خاکی ایستاده‌ایم؟

1-ده‌ها تریلیون دلار از منابع ملی خود را یا از دست داده‌ایم یا عدم نفع داشته‌ایم یا کیسه دوخته شده چین و روسیه را، از روی اجبار، پر از دلار کرده‌ایم و یک طرفه توهم اتحاد استراتژیک با آنها را داریم.

2-مملکت را از نخبگان خالی کرده‌ایم و به آی کی یوهای متوسط کشورهای مهاجرپذیر افزوده‌ایم. نا امیدی، فرار از مام وطن، افسردگی و بی‌انگیزگی را در نسل جوان نهادینه کرده‌ایم.

3-بیش از هر زمان در تاریخ 500 ساله، وابسته به خارج شده‌ایم. خارجیان، هر وقت تصمیم گرفته‌اند، نفت ما را خریده‌اند و هر وقت نخواسته‌اند آن را تحریم کرده‌اند. هر وقت خواسته‌اند مایحتاج ما را تامین کرده‌اند هر وقت نخواسته‌اند ما را در حصر و حسرت گذاشته‌اند. به جای «موازنه منفی» مصدق کبیر و «موازنه عدمی» مدرس شهید، به موازنه مثبت، نگاه به شرق و معاملات پایاپای دوران اقتصاد کشاورزی، آن هم از نوع تصمیم و امکان طرف برتر و نه انتخاب، دچار شده‌ایم.

4-امر توسعه مملکت که پس از انقلاب، امید فراوانی به آن بود و 2/98درصد مردم به آن رای داده بودند، به دلیل «غوطه ور در مشکلات خود» و «بلعیدن فرزندان انقلاب» عملاً در 43 سال گذشته تعلیق به محال شده و شاخص‌های ملی و بین‌المللی آن نه مخفی شدنی است و نه توجیه کردنی و در تداوم این وضع به کشوری مفلوک خواهیم شد.

5-….

✅ حال در تهران چه باید کرد؟ و از وین دل برید.

🔸 الف- در یک امر شجاعانه همچون اتفاقی که در افریقای جنوبی، ژاپن، آلمان و …که چشم از سلاح هسته‌ای برداشتند و امروز نیروگاه‌های هسته‌ای خود را می‌بندند، اعلام کنیم که برای ما در ایران بنا به مصالح و منافع و امنیت ملی برق هسته‌ای نه اقتصادی است و نه زیست محیطی و لذا غنی سازی نخواهیم کرد. این امر همه دشمنان، بدخواهان، بهانه‌گیران و… را خلع سلاح خواهد کرد و موضوع مذاکرات وین خود به خود منتفی خواهد شد. ضرورت توسعه علوم و تکنولوژی هسته‌ای صلح آمیز همچنان به قوت بیش از پیش باقی خواهد ماند.

🔻 ب-ایران برای همه ایرانیان را عملیاتی کنیم. یعنی با رعایت حقوق شهروندی و حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی، صنفی، رسانه‌ای و حقوق بشری و ختم فرآیندهای پرونده‌سازی برای این انسانها.با این عمل، عقل، دانش، خلاقیت، سرمایه و قدرت 85 میلیون نفر به کمک امر توسعه و بهروزی ایرانیان خواهند آمد. در فرآیند قدرتمند شدن، استقلال و توسعه تمدن کهن خود قرار خواهیم گرفت و هیچکس نخواهد توانست در مسائل امنیت ملی، قدرت دفاعی و شیوه زندگی ما که با خرد جمعی تعیین خواهند شد دخالت کند. و الا در وین هر قدر مذاکره کنیم و به هر «تفاهم» و «اقدام عملی» که برسیم فرقی با 22 سال گذشته نخواهد کرد و همچنان استخوان تیز لای زخم باقی خواهد ماند و این چیزی است که برخی از جناح‌های غرب و منطقه و برخی جناح‌های حاکم در داخل به دنبال آن هستند. مشغله جذابی برای خیلی‌ها خواهد بود و آنچه از دست می‌رود منافع و مصالح ملی ایران است. چرا از چینی‌ها، شجاعت چوئن لای و تنگ شیائو پینگ را یاد نمی‌گیریم که گفتند «اگر توسعه چینی می‌خواهیم باید 50 سال به دنبال صلح باشیم» و «قدرت یعنی دانش و نتیجه دانش یعنی اقتصاد پیشرفته، رفع فقر، وحدت ملی و…» و ما چهل سال است که مرتباً تجربه نا موفق داشته‌ایم.

امکان نظر دادن وجود ندارد