به نام خداوند دانا و توانا
مذاکرات بحران یا بحران مذاکرات؛
تعامل یا تقابل با غرب
اسفند 1393
مقدمه
اول ـ مفروضات:
دوم ـ کلاف درهم تنیدهی تحریمها
مراحل مختلف تحریمها
انواع تحریمها
تحریمهای یک جانبه امریکا
تحریمهای چند جانبه و هماهنگ با امریکا توسط اروپا
تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد
اِعمال و دور زدن تحریمها
آثار تحریمها در زمینههای مختلف:
تأثیر تحریمها بر برنامه هستهای و موشکی ایران
آثار تحریمها در صنایع انرژی ایران (نفت، گاز…)
استراتژی اول: جلوگیری از سرمایهگذاری
استراتژی دوم: جلوگیری از پرداخت پول نفت
استراتژی سوم: جلوگیری از نقل و انتقال پول
آثار اقتصادی تحریمها
آثار سیاسی تحریمها
چه کسانی از این تحریمها صدمه دیدند؟
دو دیدگاه متفاوت در مورد تحریمها: یک چرخهی پرهزینه
اول ـ دیدگاه غرب
دوم ـ دیدگاه رهبران ایران
جمعبندی و نتیجهگیری از 35 سال تحریم ایران
سوم ـ انرژیِ هستهای در ایران:
مفروضات
توافق ژنو، نوامبر 2013
نظرات غربیها در مورد ادامهی توافق ژنو.
اول ـ نظر جنگطلبان
دوم ـ طرفدارن تعامل با ایران
شرایط از دید یک نگاه ملی چگونه است؟
پیشفرضها
انقلاب؛ وقوع یک انفجار
توان و امنیت ملی
ارزیابی غلط از دولت اوباما
تعمق در تجربهی 37 سال حکومت جمهوری اسلامی
چه راههایی پیشروی جمهوری اسلامی است؟
اول ـ تداوم وضع موجود
دوم ـ توافق در یک روند زمانی طولانی
سوم ـ قطع مذاکرات
استفاده از توان ملی و رعایت حقوق مردم
بعضی نکات ضروری
راهحل چیست؟
مقدمه
سخنی با دلواپسان
سانترالیسم حکومتی
هزینههای کلان
عقلانیت مردم و بقای نظام
نگرانی فرصتطلبان
حقوق بشر
نفوذ در منطقه
طرد و نفی دیگران
خشونت قانونی
مبارزه با فساد مالی ـ اداری
حصر و زندان
شروع جنگ
تهدید ایران
تفاهم قومی ـ مذهبی
اقتصاد نظامی
سیاستهای جمعیتی
سقوط سرمایهداری
اتحاد نظامیان و روحانیت
سابقهی تاریخی آمریکائیان
توان هستهای ایران و تعادل استراتژیک منطقه
موازنه منفی در منطقه
منطقه در آتش و خون
دولتی کردن حوزههای علمیه
ایجاد سازمان مدیریت موازی
منابع و توضیحات
مذاکرات هستهای بین ایران و 1+5، یکی از مهمترین مناقشات جهانی پس از جنگ ویتنام است. در 35 سال گذشته، شاید، هیچ اختلافی بین یک کشور جنوب با کشورهای شمال، در این حد مورد توجه نبوده است. مخصوصاً در سیزده سال گذشته که دو طرف در صدد حل آن به شکل دیپلماتیک بودهاند یکی از مهمترین و بحثانگیزترین، مسائل جهان بوده است. در این مسئله نه تنها 5 کشور حق وتو در شورای امنیت درگیر مستقیم شدهاند که مجموعه کشورهای اروپایی و کشورهای منطقة خاورمیانه ـ مستقیم و غیرمستقیم ـ تأثیر’گذار و درگیر آن هستند.
ایران، نیز، پس از جنگ تحمیلی، با مهمترین و سرنوشتسازترین مناقشهی خارجی خود مواجه میباشد. این مواجهه، خود از پیآمدهای انقلاب عمیق، مردمی و مدنی سال 1357 بوده و برای دو طرف تعیین کننده و آیندهساز ـ مثبت یا منفی ـ خواهد بود. اهمیت موضوع به حدی است که کمتر مناقشهای است در جهان که در سالهای اخیر، به اندازه آن، رسانهها، محققین، اتاقهای فکر و دولتمردان منطقه و شمال و مردم ایران را به خود مشغول کرده باشد و در مورد مردم ایران؛ زندگی و معیشت و آیندة آنها را تحت تأثیر قرار داده باشد. اگر بگوییم که برای ما ایرانیان، موضوع مرگ و زندگی، نابودی و رهایی، عقبماندگی و پیشرفت و … انقلاب هم میباشد، گزافه نیست، بلکه عین واقعیت است که هماکنون برای مردم عادی هم ملموس و قابل درک شده است.
اگر در 30 سال گذشتهی پس از انقلاب، تحولات و تأثیرگذاریهای مربوط به این قضیه، برای جامعه و مردم عادی عینیت نداشت در چند سال گذشته، تقریباً برای همگان از عمق به سطح آمده و همهی مردم آن را با زندگی روزمره خود درگیر میبینند. و از زمان جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین، ایران و مردم آن چنین مورد تهدید و خطر نبودهاند. برای مخالفان برنامهی هستهای ایران در جهان نیز سرمایهگذاری بر روی بازداری ایران کمنظیر است. فقط در یک مورد، ساختن یک “بدافزار”برای تخریب در ماشینآلات هستهای ایران، دو دولت قدرتمند با هزینه چند صد میلیون دلار و چند سال وقت صرف کردهاند. ترور دانشمندان هستهای و صرف هزینههای سنگینی برای روشهای و شیوههای متنوع علیه ایران نیز، حکایت از اهمیت این طرح برای کشورهای غرب و مخالفان منطقهای آن دارد.
این نوزاد 35 سال پیش که میتوانست با همکاری و تعامل متقابل غرب ـ ایران به سادگی و در چارچوب مقررات شناخته شده، حل و فصل شود، امروزه به غولی برای دو طرف تبدیل شده که دو طرف خود را مورد تهدید میبینند. این مهم نیست که این “احساس تهدید” چقدر درست و منطقی و واقعی است ولی این مهم است که به آن به عنوان یک تهدید جدی، نگاه میشود و لذا سعی دارند که آن را حل و فصل کنند. در یک سال و چند ماه گذشته، حل و فصل آن هم جدیتر شده و هم به نقطهی عطف و مرحلهی تعیین کننده نزدیک شده است. گویا، مهلتها و زمان به پایان رسیده و دیگر چارهای نیست که هر دو طرف یکی از دو مسیر را انتخاب کنند:
یا تعامل و سازش و همکاری دو طرف و حرکت به سمت تنشزدایی و یا خصومت و دشمنی و جنگ و تخریب و چند ده سال کشت و کشتار و عقبماندگی، چیزی که در منطقهی ما نه بعید است ونه غریب. 67 سال است که غرب با تشکیل کشور آپارتاید اسرائیل، چنین شرایطی را برای مسلمانان منطقه خلق کرده است و اگر ایران را هم بخواهند به کانون جدید تشنج و تنش تبدیل کنند که گروهی از آنها به کمتر از آن راضی نمیشوند، بحران و عقبماندگی و خونریزی منطقه دو چندان خواهد شد. در مقطع کنونی، اتفاق میمون، جلوس دو طرف در دور میز مذاکره است. سیزده ماه مذاکرات، دو طرف اصلی ـ ایران و امریکا ـ را بیش از پیش به فهم یکدیگر نزدیک کرده است. فهم یکدیگر، اولین و مهمترین مرحله میباشد که به دست آمده است. از این مرحله به بعد ارادهای قوی و جهانبینیای وسیع و نگرشی تاریخی لازم است تا راهی انتخاب کند که قضاوت آیندگان را به “درایت”، در چهارچوب “مصالح”؛ “منافع” و “امنیت” ملی، داشته باشد و نه خطایی استراتژیک و نابودی سرمایههای انباشته ملی. زورگویی و هژمونیطلبی غرب سابقهی پانصدساله دارد که با تسخیر امریکا و استعمار آن در شرق شروع شده و همچنان ادامه دارد، هر چند رنگ و لباس عوض کرده ولی محتوای آن، همان است. در کشور ما، درایت و شناخت، علیالقاعده باید رشد کرده باشد تا با این هژمونیطلبی مهارناپذیر، روشهای مهارپذیر، اتخاذ کند.
سؤال اصلی این است که آیا در تخریب افغانستان، عراق، لیبی، سوریه، سودان، یمن، یوگسلاوی و … حاکمان این کشورها تقصیر نداشتهاند؟
آیا نمیتوانستهاند طوری رفتار کنند که “هژمونطلبها” و “زورگویان” و “برنامهریزان” غرب را از این رفتار بازدارند؟
نوشتار اخیر، در این مقطع حساس تاریخی ایران، بدین منظور تنظیم شده که خدای ناکرده “سیاستسازان” و “سیاستکاران” ایران خطای استراتژیک، نکنند و به “پند تاریخ”، “موقعیت جهانی”، “شرایط منطقه”، “مصالح ملی” بیاندیشند، چون عمر جهان طولانی است و ایران ما در آینده هم میتواند مبدع و مبتکر و تاریخساز شود و علیالقاعده و بر طبق یک سنت الهی، زورگویان هم عمر ابدی ندارند.
این نوشته شامل قسمتهای زیر:
1- مفروضات، 2- تحریمها، 3- مسألهی هستهای ایران، 4- خروج از بحران و راهحل، میباشد
فایل متن مقاله را از لینک زیر دریافت کنید