حسین رفیعی
انحصاری شدن قدرت (11)
️ عوارض تضاد خودی ـ غیرخودی: انرژی هستهای و تضاد امت ـ ملت
✅ بیش از بیست سال است که مناقشهی هستهای ایران و غرب، در جریان است و هنوز سامان نیافته است. امضای برجام، به نظر میرسید که پایان یک مرحله باشد ولی مخالفت رهبری با تداوم تعامل با اوباما، طرحی که روحانی ـ ظریف، با آن موافق بودند و به قدرت رسیدن ترامپ و خروج او از برجام و تشدید تحریمها با رویکردی جدید ـ شناسایی تمام حفرههای باز دور زدن و تهدید تمامی جهان درگیر تجارت با ایران، به پرداخت جریمه ـ که به قول آقای روحانی در سه سال گذشته 150 میلیارد دلار به ایران لطمه زده است. گرفتاری و ناتوانی دستگاه حکومتی در مقابله با این تحریمها برعکس قبل، مشهود است و لطمات و ضرباتی که به مردم عادی میخورد را میتوان در افزایش قیمت دلار و سکه و به تبع آن ضروریات زندگی مردم، مشاهده کرد.
✅ این مناقشه در سطح فعلی خود به جایی رسیده است که هر کس رئیسجمهور امریکا شود ـ ترامپ یا بایدن ـ توافق برجام و علاوه بر آن، موضوع تکنولوژی موشکی ایران و دخالت ایران در منطقه، حتماً، بازنگری و با امریکا و غرب به یک نوع توافق جدید منتهی خواهد شد و الا با انتخاب مجدد ترامپ و اصرار ایران بر روال کنونی، امنیت ملی ایران مورد تهدید جدی خواهد بود.
✅ ژئواستراتژی منطقه، در این بیست سال، کاملاً، به ضرر ایران تحول یافته است:1- طالبان سرنگون شده توسط امریکا در 2001، امروز متحد آن است و در حکومتداری افغانستان بخش قدرتمندی خواهد بود.2- تضاد مسلمانان ـ اسرائیل، تبدیل به تضاد سنی ـ شیعه در منطقه شده و کشورهای عربی، حتی سوریه، به زودی با اسرائیل، علیه ایران، متحد شده و یا از ایران جدا خواهند شد. قبلاً، اسرائیل، بخشی از نقش پنتاگون را در منطقه بازی میکرد، از این به بعد اتحاد اعراب ـ اسرائیل، این نقش را بازی خواهند کرد و امریکا، به لحاظ لجستیک، آنها را حمایت خواهد کرد و هزینه را کشورهای پولدار عربی خواهند پرداخت. و ایران، کاملاً منزوی است.3- سرمایهگذاریهای هنگفت در سوریه، عراق، یمن و لبنان؛ یا کاملاً نابود خواهند شد و یا به اهداف تعیینشده در چارچوب «تمدن اسلامی» نخواهند رسید و کارایی گذشته را از دست خواهند داد. و ایران، باید بلندپروازیهای گذشته را تعدیل کند و به توافق جدیدی، تن دهد.
✅ محتوای برجام که مورد مناقشهی ترامپ بود، کمکم بخشی از آن دارد مورد مناقشهی کشورهای غربی دیگر هم قرار میگیرد و بازنگری در آن را درخواست خواهند کرد. بخشی مهمی از برجام به غنیسازی اورانیم، ساخت سانریفیوژهای پیشرفته، رآکتور آب سنگین اراک برمیگردد که معلوم نیست، اگر بایدن انتخاب شود، چه درخواستهایی را مطرح خواهد کرد. رویکرد ترامپ معلوم است که اگر مجدداً انتخاب شود، مجری درخواستهای نتانیاهو، خواهد بود که از دهه 1980 مرتباً با شایعه ساختن، با فعالیتهای هستهای ایران درگیر بوده و از هر کاری که توانسته، رویگردان نبوده است.
✅ پروژه هستهای در جمهوری اسلامی، میراث دورهی محمدرضاشاه است که باید به لحاظ تاریخی ـ تکنولوژیک به آن پرداخت.
✅ در اکتبر 1973 (مهر 1352) جنگ اعراب و اسرائیل شروع شد، اعراب صدور نفت را تحریم کردند و پس از آن قیمت نفت از کمتر از دو دلار تا 14 دلار، در چند مرحله، افزایش یافت. درآمد کشورهای اوپک، از جمله ایران، بسیار افزایش یافت. گران شدن نفت را، به غلط، به نام شاه ایران، مطرح کردند. در حالیکه این گرانی در تضاد امریکا با اروپا و ژاپن و با رضایت امریکا، ممکن شد. اروپاییها و ژاپن، زیان دیدند و امریکا، از طریق دیگری سود برد و البته بعداً، جلوی افزایش قیمت بعدی را گرفت.
✅ مصرفکنندههای غربی، اعتراض کردند و شاه چند بار در مصاحبههای خود گفت که بیشتر این درآمد را در «کشورهای غربی صرف خواهیم کرد.» بعضی از شرکتهای ورشکسته را در اروپا خرید و به تعدادی هم کمک کرد. به مراکز فرهنگی و خدماتی اروپا و امریکا هم کمک میکرد. به جای امریکا به بعضی از کشورهای جهان سوم، هم کمک کرد.
✅ شاه، هم بلندپرواز بود و هم از طرف غرب، ژاندارم منطقه شده بود. لذا، تولید برق هستهای، مورد خوبی بود که شاه با آن چند هدف استراتژیک را در نظر داشت:1- بازگرداندن بخش مهمی از درآمد جدید نفت به غرب،2- تقویت ژاندرمری خود با تولید سلاح هستهای، 3- ورود به باشگاه دارندگان سلاح هستهای به عنوان پرستیژ و تقویت، ایدهی متوهم «تمدن بزرگ». هم تهاجمی و هم تدافعی.
:✅ هم خود شاه در مصاحبهاش با لوموند و هم اکبر اعتماد، مسوول انرژی اتمی در مصاحبهها و خاطرات متعدد خود، گفتهاند که طرحهای هستهای ایران برای تولید سلاح هستهای هم بودهاند. چون تولید برق هستهای در ایران نه اقتصادی بوده و هست و نه زیستمحیطی. آن موقع که 6 میلیون بشکه نفت صادر میشود، مقادیر عظیم گازهای همراه این مقدار عظیم نفت در جلگههای خوزستان، میسوختند! عجلهای که شاه در ایجاد نیروگاهها بدون کارشناسی دقیق داشت، به منظور رسیدن سریعتر به سلاح هستهای بود و این در حالی بود که آن موقع و حالا، منابع اورانیم ایران بسیار محدود و استخراج آن بسیار پرهزینه بوده و هست.
✅ آقای جک استراو، سیاستمدار و وزیرخارجه اسبق انگلیس در خاطرات خود «کار، کار انگلیسیهاست» از قول منابع سیا نوشته که: «در گزارش سیا در سال 1974 (1353) چنین برآورد شده بود که: «اگر شاه ایران همچنان در دهه 1980 زنده باشد و دیگر کشورها [بهویژه هندوستان] به گسترش سلاحهای خود ادامه دهند، قطعاً ایران هم در این مسیر حرکت خواهد کرد.» و آقای استراو تصریح میکند که: «البته هیچکس در کار او شکی نیاورد و حتماً همه تلاش او را برای دستیابی به سلاح هستهای میپذیرفتند» این اظهارنظر صریح آقای استراو که به اسناد سیا هم دسترسی داشته است سند مهمی است که نشان میدهد، برق هستهای در ایران غیرمنطقی غیرکارشناسی بود. و هدف شاه تولید سلاح هستهای بوده است. در سال 1959 که شاه به بریتانیا رفت او را به مرکز تحقیقات هستهای «هارول» بردند تا تحریکش کنند (جک استراو).
✅ با منابع عظیم گاز، سوخت تمیز فسیلی، تولید برق هستهای آنقدر احمقانه بود که کارشناسان مستقل غربی، شاه را مسخره میکردند و میدانستند که برق هستهای، پوششی توجیهکننده برای سلاح هستهای است. منابع عظیمی که شاه برای نیروگاههای هستهای، آموزش نیروی انسانی و مشارکت در شرکتهای غنیسازی اورانیم، معادن اورانیم و رشوه به رهبران غربی پرداخت کرد، در حسابهای مالی ملی ایران حتماً وجود دارند که عمق بلندپروازی دیکتاتور خودکامه را، نشان میدهند و هنوز علنی نشدهاند و احتمالاً محاسبه هم نشدهاند.
✅ پس از انقلاب، در سمیناری متخصصان ایرانی، پیشنهاد کردند که فقط نیروگاه شماره 1 بوشهر که 80 درصد پیشرفت داشت، تکمیل شود و سایر اقدامات برای تولید برق هستهای متوقف شود. این یک تصمیم معقول ملی ضداستعماری بود.
✅ پس از گروگانگیری، آلمان و غرب، از تعهدات خود شانه خالی کردند و پس از شروع جنگ و حملاتی که صدام به نیروگاه بوشهر کرد، آلمان نه تنها خلف عهد کرد که امریکا از همکاری هر کشور دیگری برای تکمیل نیروگاه جلوگیری کرد.
✅ در اوایل دهه 1360 و تمرکز قدرت سیاسی در ایران، حاکمیت جمهوری اسلامی تصمیم به تکمیل نیروگاه بوشهر و حتی خودکفایی در تولید اورانیم گرفت و تصمیم در مورد انرژی هستهای ایران به آقای رفسنجانی واگذار شد. به همین دلیل در مجلس اول در مورد آن، چیزی مطرح نشد. نیروهای کارشناسی مجرب عمدتاً یا مهاجرت کردند و یا آنهایی که بورسیه بودند به ایران برنگشتند. آقای هاشمی با مدیرانی کار میکرد که به لحاظ دانش و تجربه در حد چنین کاری نبودند و لذا برای تداوم کار مجبور به مراجعه به بازار سیاه و مکانیسمهای غیرمتعارف و پرهزینه و در موارد زیادی غیرکارشناسی شدند. اسناد زیادی در این مورد توسط غربیها منتشر شدهاند.
✅ بعد از 2003 و حمله بوش پسر به عراق، قذافی با امریکا به توافق رسید که کلیه مدارک مربوط به تکنولوژی هستهای و سلاح کشتار جمعی و حتی اسناد اطلاعاتی خود را تحویل دهد. از طریق این مدارک رابطهی ایران هم با بازار سیاه لو رفت و برای ایران دردسر جدیدی شروع شد.
✅ بالاخره روسیه با ایران قراردادی امضا کرد که نیروگاه شماره 1 بوشهر را تکمیل کند. روسیه به دنبال کسب دانش هستهای آلمان از این طریق هم بود. معهذا، با سالیان طولانی تأخیر، نیروگاه آماده شد. آژانس اتمی بینالمللی و غرب فشار بر ایران را تشدید کردند تا اطلاعات هستهای خود را افشاء کند.
✅ اسرائیل اطلاعاتی داشت که به سازمان مجاهدین خلق داد تا افشاء کنند و برای آنها پرستیژ بسازد! (البرادعی و جکاستراو) اطلاعاتی که سلطنتطلبان حاضر به افشاء آن نشده بودند و این هم چالش جدیدی بین جمهوری اسلامی و غرب شد. بعداً دستگاههای متعدد اطلاعاتی امریکا ـ و حتماً با همکاری آژانسهای کشورهای دیگر جهان ـ اعلام کردند که ایران از سال 2003 به دنبال سلاح هستهای نبوده است. و آنچه نتانیاهو با اسناد راکد هستهای ایران که دزدیده شدهاند، مانور میدهد، اسناد قدیمیای هستند که کارایی مهمی ندارند و مطالب کهنهی تاریخی را شامل میشوند. شگفتانگیز آنکه، اسرائیل که روی تسلیح هستهای ایران، اینقدر تبلیغ میکند، خود حداقل 80 و حداکثر 400 کلاهک هستهای دارد و دوتای آنها بمب هیدروژنی هستند و منابع غربی، کاملاً، مطلع هستند. و حتی
در زمان شاه و به دور از چشم امریکا، یک طرح مشترک سلاح هستهای بین شاه ـ اسرائیل، در جریان بوده است که منابع مالی آن را، عمدتاً، شاه تأمین میکرده است.
✅ از 1945، پایان جنگ دوم جهانی و پس از کشتار ژاپن توسط امریکا، سلاح هستهای، نقش بازدارندگی و ایجاد تعادل استراتژیک یافته است. این تعادل را بین امریکا ـ شوروی، چین ـ هند، پاکستان ـ هندوستان، اسرائیل ـ مسلمانان، میتوان دید.
✅ چین از شوروی تا 1957 که روابط حسنه بود، این کمکها را دریافت کرد. هند از شوروی در بعد از 1960 و بعداً از بعضی کشورهای دیگر استفاده برد. اسرائیل از اوایل دهه 1950 به کمک کشورهای غربی؛ با یک نیروگاه کوچک، کار را شروع کرد. پاکستان با شامورتهبازی ـ البته با اطلاع امریکا طبق اظهار نخستوزیر هلند در دهه 1970 ـ به این تکنولوژی دست یافت. شاه ایران که با غرب متحد بود، علناً ـ به قول جک استراو ـ دست به این کار زد، غرب موافق بود و شوروی نه کاری از دست او ساخته بود و نه هستهای شدن ایران را تهدیدی میدید.
✅ جمهوری اسلامی، در یک فضای متعادل جهانی حق داشته و دارد که یا خلع سلاح هستهای کشورهای منطقه را درخواست کند و یا اینکه خود را مجهز به سلاح هستهای به منظور بازدارندگی و تدافعی و تعادلی کند. متأسفانه، پس از گروگانگیری، جنگ هشت ساله و تخاصم رو به تزاید با غرب ـ خاصه امریکا ـ کوششهای ایران مورد چالش جدی غرب قرار گرفت که با ابزارهای متعددی در خنثیسازی این کوششها کوشیدند. از کنترل بازارهای سیاه تا تخریبهای سختافزاری و نرمافزاری و نفوذهای جاسوسی، به بهانهای این اقدامات هستهای ایران، چندین هزار میلیارد دلار، از طریق تحریمها، تخریبها، گران خریدنها، عدم نفعها؛ به اقتصاد مملکت خسارت وارد کردهاند و عملاً در این چهل سال توسعه و پیشرفت ایران را به حالت تعلیق درآوردهاند. داشتن تکنولوژی هستهای ایران، عملاً، بلای امر توسعه و پیشرفت ایران شد.
✅ همهی جهان میدانند که ایران اگر بالفرض سلاح هستهای هم داشته باشد، نمیتواند از آن در اسرائیل استفاده کند چون چندین میلیون ساکنان غیریهودی در فلسطین هم نابود خواهند شد. ولی، اسرائیل قادر خواهد بود که در خیلی از کشورهای اسلامی دور از اسرائیل، از جمله ایران، از این سلاح استفاده کند و تاکنون طرحهای تحقیقاتی این نوع تخریب ایران را هم مطالعه کرده و منتشر ساختهاند. مشروح این اسناد و مدارک در دو کتاب اینجانب؛ «اغماض یا اغتنام» و «فرجام برجام» در سایت من (WWW.MHRAFIEEFANOOD.COM) آمدهاند. توجیه اسرائیل، این است که ایران شعار نابودی اسرائیل را میدهد و اسرائیل شعار نابودی ایران را نمیدهد. پس اسرائیل حق دارد سلاح هستهای داشته باشد و ایران حق ندارد!
✅ ایران با درایت و برخوردار از دانش و کارشناسان خبرهی ملی ـ که البته در یک تفاهم ملی و دمکراتیک مقدور میشد ـ میتوانست، طوری عمل کند که این همه دشمن برای خود دست و پا نکند و وارد بازار سیاه کنترل شدهی غرب نشود و به اهداف ملی خود هم برسد و امروز جایگاه بهتری در استراتژی دفاعی داشته باشد.
✅ حال در کجا قرار داریم؟1- اطلاعات و تکنولوژی هستهای ما تا حدودی رشد کرده و میتوانیم در استفاده صلحآمیز از تکنولوژی هستهای که بسیار گسترده هم هست در صنعت، کشاورزی، پزشکی، خدماتی و… استفاده کنیم.2- با وجود منابع عظیم گاز و منبع فوق عظیم نور خورشید (1027 کیلوژول در سال) میتوانیم در تولید انرژیهای پاک (باد و خورشیدی)، بهترین استفاده را داشته باشیم.3- به برق هستهای که نه اقتصادی است و نه زیستمحیطی احتیاجی نداریم، فقط همین نیروگاه بوشهر را با تکنولوژی قدیمی آلمان و مونتاژکاری روسیه، اگر بتوانیم نگهداری کنیم، ما را کفایت میکند. برای آشنایی و دستگرمی، کافی است.4- اگر تخاصم با غرب ـ خاصه امریکا ـ را به تعامل تبدیل کنیم و از تولید برق هستهای بلندپروازانه فاصله بگیریم، و شعارهای انجامنشدنی ندهیم، امریکا و اسرائیل در تبلیغات خلع سلاح میشدند. آنوقت میتوان از مسابقهی تکنولوژی هستهای در منطقه که در بطن خود تولید سلاح هستهای را هم دارد، جلوگیری کرد. هماکنون عربستان، امارات، مصر، ترکیه و… درصدد نزدیکی به سلاح هستهای هستند. غرب و شرق هم از این مسابقه، خشنود.5- اگر خلع سلاح هستهای در منطقه ممکن نشد، در یک روند حقوقی و به منظور بازدارندگی و تعادل دفاعی میتوان داشتن سلاح هستهای را توجیه کرد. البته منوط به اینکه در داخل شرایط کاملاً دمکراتیک و رعایت حقوق بشر حاکم شود. و الا در شرایط کنونی که در داخل، نقص قوانین دموکراسی حاکم است و در خارج تخاصم وجود دارد، غرب، کشورهای منطقه، اسرائیل و حتی شرق از دسترسی ما به سلاح هستهای جلوگیری خواهند کرد و با ما درگیری خطرناکی خواهند داشت.
✅ امنیت ملی با سلاح هستهای تأمین نمیشود. در 2001 که امریکا میخواست به افغانستان حمله کند و مشرّف، رئی
سجمهور پاکستان همکاری نمیکرد، آرمیتاژ معاون وزارت خارجه امریکا با صراحت به مشرّف گفت که «یا با ما همکاری میکنیم یا آنقدر بمب روی پاکستان میریزیم که به دوران حجر برگردید.» (مصاحبه مشرف با یکی از تلویزیونهای امریکا).شوروی با داشتن حدود 5000 کلاهک هستهای فروپاشید و تعدادی از کلاهکهای هستهایاش گم شد!!
✅ امنیت ملی، چهار پایه دارد تا استحکام داشته باشد.این چهار پایه عبارتند از:1- توسعهی سیاسی همهجانبه با مشارکت تمامی افراد جامعه که همه مردم خود را عامل بدانند و از آزادی احزاب، رسانهها، تجمع، اعتراض و… برخوردار باشند.2- توسعهی اقتصادی ـ تکنولوژیک تا تمامی مردم جامعه برخوردار و در رفاه معیشتی باشند.3- علاوه بر روابط دوستانه با کشورهای جهان، ارتباط گسترده با افکار عمومی مردم جهان، از طریق توریسم، ورزش، فرهنگ، هنر و…4- داشتن سلاح و تکنولوژی پیشرفته تدافعی.ایران، متأسفانه، در 3 مورد اولیه، نه تنها پیشرفت محسوسی نداشته که بسیار ناکارا بوده است. در استراتژی تأمین و استحکام، امنیت ملی ایران، باید تجدیدنظر شود.
ادامه دارد