دکتر محمد حسین رفیعی فنود
باغ سنگی
منوی سایت

دوران کرونا (36)

حسین رفیعی

 انحصاری شدن قدرت و عوارض آن (7)

️ تضاد ملت ـ امت
✅ گفتیم که در آغاز انقلاب، در شورای انقلاب و حتی در قانون اساسی مصوب 1358، ملغمه‌ای از نظرات طرفداران مبانی مشروطه و مشروعه را می‌توان دید. با حذف بنی‌صدر و بعد حذف آیت‌الله منتظری، و تجدیدنظر در قانون اساسی در 1368، عملاً مشروطه حذف و مشروعه غالب شد و با نظارت استصوابی و تفسیر خبرگان رهبری از نقش رهبری، مشروعه؛ تمامیت مطلقه یافت. در چارچوب نظارت استصوابی، انتخابات برگزار می‌شد. خودی‌ها انتصاب می‌شدند و بعد مردم رأی می‌دادند.
✅ اگر به هر دلیلی، رئیس‌جمهوری از فیلتر نظارت استصوابی می‌گذشت و سعی داشت، بخش محدودی از تتمه‌ی قانون اساسی 1358 را اجرا کند، با ممانعت‌های سفت و سخت مواجه می‌شد و عملاً وعده‌هایش می‌ماند و مخصوصاً در دوره‌ی دوم خود، بی‌اثر و یا بسیار کم‌تأثیر می‌شد، «تدارکات‌چی»، منفعل و افسرده دوران ریاست جمهوری را به پایان می‌رسانید. حتی اگر مرد قدرتمند دوره‌ی آقای خمینی، آقای هاشمی رفسنجانی، می‌بود.
✅ در قانون اساسی مواردی وارد شد، از آن جمله؛ تعریف سپاه پاسداران و حمایت از «مبارزه حق‌طلبانه مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان»، که انقلاب را ورای مرزهای ملی تعریف می‌کرد و حمایت از جنبش‌های آزادی‌بخش و توسعه‌ی مذهب تشیع، از همان اول انقلاب در دستور کار قرار گرفت.
✅ تعریف از «رهبری انقلاب»؛ «رهبر مسلمانان جهان»، به جای «رهبری کشور ایران»، هم خود تأکیدی بر «امت‌سازی» مسلمانان بود و کم‌کم به صورت یک موضع رسمی حکومتی درآمد و با تعریفی که از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شده بود سپاه قدس شکل گرفت و حمایت نظامی از جنبش‌های اسلامی و شیعی در جهان، در دستور کار جدی، علنی و شفاف قرار گرفت.
✅ شادروان مهندس بازرگان، با تیزهوشی، در همان سال‌های اول خطر را احساس کرد و در کتب «انقلاب در دو حرکت» و «بازیابی ارزش‌ها» به تفصیل مسیر دومی از انقلاب که انتخاب شده بود را چنین جمع‌بندی کرد:1- نفی ملی‌گرایی و ملیون و یکنوع نهضت ضدایران،2- مکتب‌گرایی و انحصارگری،3- صدور انقلاب و اسلام،4- حمایت و خدمت به مستضعفین جهان به عنوان وظیفه یا برنامه اصلی انقلاب و دولت جمهوری اسلامی،5- قهر و ستیز برای نابودی مستکبرین جهان،… مخصوصاً آمریکای جهانخوار،6- قهر و اعتراض نسبت به دولت‌های اسلامی ظالم و سازشکار،7- استقبال از ایثار و شهادت بصورت فردی و ملی و کشوری،8- تبلیغات اسلام و «مراقبت در اجرای احکام» در داخل کشور و کفرستیزی و محو نظام‌های الحاوی در سطح بین‌المللی،9- ادارة امور کشور به دست متخصصین اسلام یعنی روحانیت و فقها،10- مقام و درجه دوم دادن به مسائل زندگی و به نیازمندی‌های مادی و رفاهی و به سازندگی.
✅ امروز، 38 سال از جمع‌بندی و پیش‌بینی مهندس بازرگان در مسیر دوم ـ خلاف اهداف انقلاب ـ می‌گذرد و تحلیل امور اتفاق افتاده، با آمار و ارقام و شاخص‌های شناخته شده، برای نسل حاضر در انقلاب 1357، بسیار آسان است. بازرگان در همان اوایل انقلاب جمله‌ای کوتاه و پرمعنی گفت که: «امام ایران را برای اسلام می‌خواهند و من اسلام را برای ایران.» کارنامه‌ی عملکرد جمهوری اسلامی در 42 سال گذشته، اجرای ده مورد فوق‌الذکری است که در جمع‌بندی آقای مهندس بازرگان آمده است. در این جمله مهندس بازرگان می‌گوید که با ارزش‌ها و مبانی مترقی اسلام باید ایران را بسازیم. ایران بستر حرکت ما و اسلام مبانی نرم‌افزاری برای ساخت ایران است ولی در سخن امام، این القاء می‌شود که ایران را، امکانات مادی و معنوی آن را، باید فدای توسعه و گسترش اسلام ـ و یا مشخصاً شیعه ـ کرد.
✅ با بازنگری قانون اساسی و انتخاب رهبر دوم جمهوری اسلامی، موارد پیش‌بینی مهندس بازرگان گستره و عمق بیشتری گرفت. تخاصم با غرب ـ به ویژه امریکا ـ و کشورهای مسلمان منطقه‌ای تشدید شد و ایجاد «تمدن اسلامی» در دستور کار قرار گرفت. تمامی سیاست‌ها که ظاهراً منطق دیگری داشتند، عملاً در این راستا بود. تولید برق هسته‌ای، تأثیرگذاری بر جنبش مظلوم فلسطین و حمایت از بخشی از این جنبش و تحدید بخش دیگر آن و دشمنی با کشورهای تأثیرگذار جهان، مانند انگلیس، عربستان، دانمارک و امریکا که از قبل بود، جناح‌بندی جدیدی جهانی در مقابل ایران ایجاد کرد. پدیده‌هایی چون «دور زدن تحریم‌ها»، خریدهای ضروری نظامی و هسته‌ای در بازار سیاه جهانی که عمدتاً رصد می‌شدند و پرونده برای آینده می‌شدند و حتی تداوم جنگ با عراق و شعار «آزادی قدس از کربلا» در راستای فدا شدن ایران برای اسلام بود، چیزی که بعداً خود را در عراق و سوریه و یمن هم نشان داد.
✅ ژئواستراتژی غرب و شرق، هرگز اجازه نمی‌داد که بغداد تسخیر، صدام سرنگون و ایرانی‌ها به سوی قدس حرکت کنند. حتی اگر بمباران هسته‌ای لازم باشد. سقوط صدام توسط جمهوری اسلامی با گرفتن فاو و جزایر مجنون متفاوت بود. تخریب
چند سکوی نفتی ما و غرق کردن ناو و در نهایت ساقط کردن هواپیمای مسافربری و شکست ما در کربلای 4 و 5 برای تسخیر بصره، به دلیل اطلاعات و تجهیزاتی بود که غرب و شرق در اختیار صدام می‌گذاشتند تا ژئواستراتژی آنها، حفظ شود. هر دو کشور به اندازه کافی تخریف شده بودند، حالا، وقت توقف جنگ بود.
✅ امروز هم «تشکیل دولت مقاومت« در لبنان و «ایجاد کریدور به مرز اسرائیل»، با ژئواستراتژی امریکا و اروپا و روسیه تضاد دارد و از تحقق آن جلوگیری می‌کنند.
✅ بحران‌های داخلی ما هم، به همان دلیلی که مهندس بازرگان در اوایل دهه‌ی 1360 متوجه شده بود، به ابربحران تبدیل شده‌اند و خود این ابربحران‌ها مانع و رادع ایجاد «تمدن اسلامی» شده‌اند. به عبارت دیگر، منابع عظیم ملی در چهل سال گذشته صرف شده‌اند و نه تنها تمدن اسلامی، محقق نشده که نحله‌های جدید اسلامی مرتجع و ضدبشری، مانند؛ القاعده، داعش، طالبان و… ظهور کرده‌اند!! انقلاب ما مسلمانان را فعال کرده ولی نوع عقب‌مانده را. طبیعی است که استراتژی غلط، نتیجه غلط به بار می‌آورد. اگر به جای صرف منابع ملی برای تمدن اسلامی در جهان، این منابع را صرف ساختن و توسعه‌ی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست‌محیطی، دینی جامعه خودمان می‌کردیم و تمدن اسلامی را در داخل می‌ساختیم، احتیاج به دخالت مستقیم در کشورهای دیگر نداشتیم، مردم همان کشورها، خود مقلّد الگوی ما می‌شدند. چیزی که در غرب اتفاق افتاد، الگوی توسعه‌ی بریتانیا در دیگر کشورهای غربی و الگوی توسعه‌ی سیاسی فرانسه باز هم در دیگر کشورهای غربی و حتی بعداً در ژاپن و امریکا، مورد استفاده قرار گرفت.
✅ این استراژی، ما را از توسعه‌ی علمی، اقتصادی، تکنولوژیک، هم بازداشت و عملاً در چهل سال گذشته در مجموع و در معدل مملکتی عقب رفته‌ایم. شاخص‌های اعلام شده توسط خود دولت این را می‌گوید در حالیکه در این چهل سال کشورهای ترکیه، کره‌ی جنوبی، مالزی، اندونزی، مکزیک، برزیل، چین و… که زمان انقلاب یا در سطح ما بودند و یا عقب‌تر از ما، الآن به مراتب بسیار جلوترند. ما اسلام و شیعه را «مصرف» کرده‌ایم ولی چیزی که با تمدن بشری در قرن 21، قابل ارائه باشد، به دست نیاورده‌ایم.
✅ تئوریسین‌های راست غربی ـ به ویژه امریکایی ـ می‌گویند که ایران هرچه از اسلام و شیعه داشته مصرف کرده و دیگر چیز جدیدی ندارد، باید ایران را «مصرف» کند. این گروه در غرب دندان تیز کرده‌اند که ایران را هدف تلاشی قرار دهند. خیلی باید به هوش باشیم. از نیمه راه ضرر بازگشتن، فایده است.

ادامه دارد

امکان نظر دادن وجود ندارد