حسین رفیعی
واگرایی «قدرت ـ مدیریت» در جمهوری اسلامی (6)
✅ گفتیم که در جمهوری اسلامی، از طریق «قانونی ـ شبهقانونی ـ تفسیرگرایی» قدرت در حاکمیت متمرکز و در دولت بسیار ضعیف شده است.
✅ طبق یک پژوهش طولانیمدت در دانشگاهی در امریکا، مشخص شده است که در چهل سال گذشته، 2332 نفر پستهای حاکمیتی را در اختیار داشتهاند. علاوه بر یازده فقیه که در رأس قدرت بودهاند، اعضای کابینهها، نمایندگان مجالس دهگانه، مسوولان قوهی قضائیه، مسوولان ارشد بانکی ـ مالی، مجلس خبرگان رهبری، مجمع تشخیص مصلحت، سران ارتش، سپاه، بانک مرکزی و صدا و سیما، این 2332 نفر برای چهل سال، تمامی مراکز تصمیمگیری را در اختیار داشتهاند. پیوندهای خویشاوندی، پیوندهای سببی و نسبی، پیوندهای خونی، همدانشگاهی، همحوزهای صاحبان قدرت به جای شایستهسالاری، ملاک بودهاند.
✅ بر اساس این مطالعه 27 درصد 2332 نفر، روحانی هستند. البته باید توجه داشت که به عنوان یک حکومت دینی، وزنه سیاسی روحانیون بیشتر از آن چیزی است که وزن ریاضی این درصد نشان میدهد. مسوولان حوزههای علمیه و علمای عظام «خودی» بدون داشتن شغل رسمی دولتی، وزنه سنگینی در مناسبات قدرت دارند. نهصد ائمه جمعه و هزاران ائمه جماعات و مساجد و مراکز مذهبی که پست رسمی ندارند، نفوذ قابل توجهی دارند و در اعمال مدیریت و جهت دادن به تحولات جامعه تأثیر میگذارند. نمایندگان رهبری در نهادهای اجرایی مملکت (دانشگاهها، وزارتخانهها، واحدهای انتظامی، نظامی و…) هم بخشی دیگری از روحانیت هستند که اعمال قدرت میکنند.
✅ با این تمرکز قدرت و کانالیزه و سانترالیزه شدن آن، مدیریت جمهوری اسلامی، در بخش حاکمیت و دولت، برای اجرای مسائل اصلی مردم، بسیار ناتوان از عمل به وظایف خویش میباشد. مثلاً:
✅ در 6 ماه گذشته 370 آتشسوزی و انفجار در کشور اتفاق افتاده. هر کس و هر چیزی که مسبب آن باشد، این مدیریت بخشهای مختلف است که ناتوان از جلوگیری بوده است و حتماً دستورالعملهای ایمنی رعایت نشدهاند.
✅ کارشناسان اقتصادی میگویند که در ده سال گذشته 280 میلیارد دلار از کشور فرار کرده است،
✅ شلیک به هواپیما و ناو خودی،
✅ چهار اخطار به یک مرکز پزشکی داده میشود ولی آن مرکز همچنان به کارش ادامه میدهد. همین اخطارها به ساختمان پلاسکو هم داده شده است. مسوولان میگویند که 50 بیمارستان و هزاران کلاس آموزش و پرورش احتیاج جدی به بازسازی دارند ولی نه کسی اقدام به بازسازی این واحدها میکند و نه کسی جلوی فعالیت آنها را میگیرد تا سلسلهوار فجایع دردناکی اتفاق افتد و بعد همه احساس تأسف کنند.
✅ در جمهوری اسلامی، با 6 برنامه توسعه و 21 سال نامگذاری سالهای به امید توسعه کشور و برنامه 20 ساله (1384-1404) که قرار است ایران رتبه اول در منطقه را داشته باشد. اعلام اقتصاد مقاومتی و 50 فقره سیاستهای کلی نظام که با هزاران ساعت کار کارشناسی تهیه و مصوب شدهاند، ابلاغ شدهاند ولی اتفاق معناداری در امر توسعه را نمیبینیم.
✅ مدیریت مقابله با کرونا، جدیدترین نمونهای است که به عنوان یک تهدید جان مردم مورد توجه واقع شده. تلاش ایثارگران کادر پزشکی با بیش از 120 نفر شهید و کمبود امکانات، مرگ بیماران را تا 30 نفر در روز کاهش دادند ولی مدیریت عالی ناتوان، در امروز تعداد فوتشدگان را طبق آمار رسمی به 221 نفر رساند. علیرغم صدها هشدار متخصصان پزشکی!! و با بهانهی کمبودهای منابع مالی.
✅ گزارش پزشک قانونی میگوید که طی دو ماه 88 هزار نزاع ثبت شده است.
✅ موارد فرعی فراوانی، اصل میشوند و راهحلی برای آنها پیدا نمیشود، مانند حجاب اجباری، دوچرخهسواری زنان، مشارکت زنان به عنوان تماشاچی در مسابقات ورزشی و… و همهی این فروعات، مسائل امنیتی جدی میشوند.
✅ فقط در یک مورد، مدیریت حاکمیت، قوی، سریع، قاطع عمل میکند و آن مبارزه با فعالیتهای معمولی جامعهی مدنی است که اتفاقاً برای کمک به حاکمیت و دولت، هستند. با روزنامهنگاران، فعالان صنفی، زیستمحیطی، خیریهها و… مقابله میشود.
✅ این واگرایی «قدرت ـ مدیریت»، یا به عبارت دیگر تمرکز قدرت استثنایی در جهان در کشور ما رخ داده است ولی مدیریت کشور در تمامی عرصههای ضروری ملک و ملت، ناتوان است. چرا؟
ادامه دارد